متن آهنگ زاهد محسن چاوشی
سخت خوش است چشم تو و آن رخ گلفشان تو
دوش چه خوردهای دلا راست بگو به جان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
فتنه گر است نام تو پرشکر است دام تو
باطرب است جام تو بانمک است نان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
مرده اگر ببیندت فهم کند که سرخوشی
چند نهان کنی که می فاش کند نهان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
بوی کباب میزند از دل پرفغان من
بوی شراب میزند از دم و از فغان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
بهر خدا بیا بگو ور نه بهل مرا که تا
یک دو سخن به نایبی بردهم از زبان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
خوبی جمله شاهدان مات شد و کساد شد
چون بنمود ذرهای خوبی بیکران تو
🌌🌌🌌🌌🌌
بازبدید چشم ما آنچ ندید چشم کس
بازرسید پیر ما بیخود و سرگران تو
🌌🌌🌌🌌🌌
هر نفسی بگوییم عقل تو کو چه شد تو را
عقل نماند بنده را در غم و امتحان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
هر سحری چو ابر دی بارم اشک بر درت
پاک کنم به آستین اشک ز آستان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
مشرق و مغرب ار روم ور سوی آسمان شوم
نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
زاهد کشوری بدم صاحب منبری بدم
کرد قضا دل مرا عاشق و کف زنان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
از می این جهانیان حق خدا نخوردهام
سخت خراب میشوم خائفم از گمان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
صبر پرید از دلم عقل گریخت از سرم
تا به کجا کشد مرا مستی بیامان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
شیر سیاه عشق تو میکند استخوان من
نی تو ضمان من بدی پس چه شد این ضمان تو
🌌🌌🌌🌌🌌
ای تبریز بازگو بهر خدا به شمس دین
کاین دو جهان حسد برد بر شرف جهان تو
مولانا
آخر و عاقبت شعر هست
مولانا و شمس انتهای عرفان بوده اند