حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « تسهیل » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( تسهیل یعنی چه ?).

معنی تسهیل
معنی تسهیل

معنی تسهیل

مترادف و معادل واژه تسهیل:

  • آسان سازی
  • ساده سازی
  • آسان کردن
  • ساده کردن
  • آسانکرد
آوا: /tashil/
نقش: اسم
اشتباه تایپی: jsidg
متضاد تسهیل: مشکل آفرینی
مشکل سازی
جمع تسهیل:تسهیلات
تسهیل به انگلیسی:facilitation
simplification
facilitating
معنی تسهیل
معنی تسهیل در لغتنامه معین ?

(تَ ) [ ع . ] (مص م) آسان کردن.

معنی تسهیل در فرهنگ عمید ?

سهل کردن، آسان کردن.

معنی تسهیل در لغتنامه دهخدا

تسهیل [ ت َ ] ( ع مص ) آسان گردانیدن، نرم و آسان گردانیدن، آسان کردن || آسان ساختن موضع را: سهل الموضع؛ جعله سهلا || تسهیل نزد علماء صرف و تجوید، آن است که همزه را بین آهنگ خود و بین حرف حرکت خود قرائت کنند.

یعنی همزه را بین همزه و واو اگر همزه مضموم باشد، و بین همزه و الف اگر همزه مفتوح باشد، و بین همزه و یا، اگر همزه مکسور باشد، قرائت کنند این نوع همزه را همزه بین بین نامند و برخی گفته اند: بین بین دو نوع است نوع دوم آن اینکه همزه بین آهنگ خود و بین حرف حرکت ماقبل خودقرائت شود.

و در جاربردی گوید: همزه بین بین نزد کوفیان ساکن و نزد ما متحرک باشد. ولی حرکتی سست و ضعیف که بسوی سکون متمایل باشد. و ازینرو: لاتقع الاحیث یجوز وقوع الساکن غالباً، ولاتقع فی اول الکلام.

|| به اصطلاح اهل معما، یکی از اعمال تعمیه است که انواع آن چهار است: انتقاد و تحلیل و ترکیب و تبدیل، انتقاد، اشارت کردن است به بعض حروف چنانچه حرف اول را سر و رخ و لب و تاج و حرف وسط را میان و دل و کمر و حرف آخررا پا و دامن و غیره گفتن. چنانکه برای اسم شمس در این مصراع، مصراع اول شام و میان چمن و دامن نرگس.
و تحلیل آنکه لفظ مفرد را دو پاره کرده عمل نمایند یعنی لفظی را که به اعتبار معنی شعری مفرد باشد، به اعتبار معنی معما مرکب دارند به دو جزء یا بیشتر. چنانکه در اسم تقی :

چو نبود مهرو مه ای طرفه ساقی
بود پیوسته رخسار تو باقی.

لفظ باقی را که به اعتبار معنی شعری مفرد است و به اعتبار معنی معمای مرکب داشتند. از لفظ با که برای الصاق وصله می آید و از لفظ قی چون رخساره لفظ تو را که تای فوقانی باشد با لفظ قی ضم کردند تقی پیدا شد. و ترکیب عبارت از آن است که دو لفظ را که در معنی شعری هر یکی مستقل باشد یا غیر مستقل برای حصول صورت اسمی آن هر دو لفظ را مرکب کرده یک لفظ فرض نموده معنی آن مراد کنند، چنانکه در اسم عمر:

مرغ دلهای کسان را به پیام آن غمزه
صید خود ساخته بیدانه و دام آن غمزه.

از ترکیب لفظ دام و لفظآن دامان مرکب نموده و از دامان به عمل انتقاد حرف آخر غمزه که ها باشد مراد داشته و دانه کنایه از نقطه غین و زای غمزه ، پس به نفی نقطه و نفی ها، عمر حاصل شد.
تبدیل عبارت است از آنکه بعض حروف را از کلمه به جهت صورت گرفتن اسم مطلوب به حرف دیگر بدلالتهای لطیف بدل نمایند چنانچه در اسم عوض :

بر لب حوض چون دهان شستی
چشمه خضر شد کناره حوض.

معنای سهل در لغتنامه دهخدا

سهل [ س َ / س َ هَِ ] ( ع ص ) نرم از هر چیزی: رجل سهل الخلق: مرد نرم خوی، مرد نیک خوی.

واژه سهل [ س َ ] ( ع اِ ) زاغ || زمین نرم: و پارس ولایتی است سخت نیکو چنانکه هم سهل است || ( ص ) رجل سهل الوجه: مرد کم گوشت روی || نهر سهل: جوی ریگ ناک || آسان در مقابل دشوار، آسان، هین، اهون، خوار :

رای کرده ست که شمشیر زند چون پدران
که شود سهل بشمشیر گران شغل گران (منوچهری)

بی فرمان شراب خوردن با غازی و ترکان سخت سهل است.

صد سال در آتشم اگر سهل بود
آن آتش سوزنده مرا سهل بود (خواجه عبداﷲ انصاری)

همچنانکه سهل شد ما را حضر
سهل باشد قوم دیگر را سفر (مولوی)

– امثال :
چون یار اهل است کار سهل است.
سهل البیع است.
سهل الانقیاد: آنکه زود تسلیم شود، سهل البیع: ارزان فروش، سهل التناول، سهل الحصول: که آسان بدست آید، سهل العبور: آسان گذر، سهل العلاج: زوددرمان، سهل القبول: زودپذیر، سهل القیاد: سهل الانقیاد، سهل المأخذ.

– سهل المؤنه، سهل المعونه، سهل الوصول: آسان رس، آسان یاب، سهل الهضم.

مطالب پیشنهادی

تسهیل یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 263

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir