غزل شماره 385 دیوان حافظ
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهادکش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل
بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم
جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
که سلطانی عالم را طفیل عشق می بینم
اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
که غوغا می کند در سر خیال خواب دوشینم
شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم
حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
همانا بی غلط باشد که حافظ داد تلقینم
تعبیر فال شما :
بسیار انسان باوفایی هستید هر چند که روزگار و دوستان تان به شما جفا می کنند ولی باز هم مرام خودتان را حفظ کرده و برای رسیدن به اهداف خودتان کوشش و اهتمام زیادی می کنید. مراقب باشید گول شیطان را نخورید و به جای بهشت سر از جهنم در نیاورید. خوب می دانید که دنیا فانی است پس ارزش گناه کردن را ندارد.