غزل شماره 459 دیوان حافظ
زین خوش رقم که بر گل رخسار می کشی
خط بر صحیفه گل و گلزار می کشی
اشک حرم نشین نهانخانه مرا
زان سوی هفت پرده به بازار می کشی
کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف
هر دم به قید سلسله در کار می کشی
هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست
از خلوتم به خانه خمار می کشی
گفتی سر تو بسته فتراک ما شود
سهل است اگر تو زحمت این بار می کشی
با چشم و ابروی تو چه تدبیر دل کنم
وه زین کمان که بر من بیمار می کشی
بازآ که چشم بد ز رخت دفع می کند
ای تازه گل که دامن از این خار می کشی
حافظ دگر چه می طلبی از نعیم دهر
می می خوری و طره دلدار می کشی
تعبیر فال شما :
مطمئن باش هر خوبی که می کنی بدون اجر نمی ماند. هر غصه و دعایی که در دلت می کنی و هر اشکی که می ریزی تا عرش و هفت آسمان می رسد. تدبیری برای چاره ی کار خود نداری، فقط از خدا خواسته ای که دل بیمارت را التیام بخشد. به آنچه که می خواهی می رسی و به هر چیزی که دست بزنی تبدیل به طلا می شود.