غزل شماره 358 دیوان حافظ
ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن
خال و خط تو مرکز حسن و مدار حسن
در چشم پرخمار تو پنهان فسون سحر
در زلف بی قرار تو پیدا قرار حسن
ماهی نتافت همچو تو از برج نیکویی
سروی نخاست چون قدت از جویبار حسن
خرم شد از ملاحت تو عهد دلبری
فرخ شد از لطافت تو روزگار حسن
از دام زلف و دانه خال تو در جهان
یک مرغ دل نماند نگشته شکار حسن
دایم به لطف دایه طبع از میان جان
می پرورد به ناز تو را در کنار حسن
گرد لبت بنفشه از آن تازه و تر است
کآب حیات می خورد از جویبار حسن
حافظ طمع برید که بیند نظیر تو
دیار نیست جز رخت اندر دیار حسن
تعبیر فال شما :
تو تمام خوبی های را در خود داری. چشمهایت بیانگر خوش و غم های دل توست و تو از خوبی برای خود برجی ساخته ای که کسی به پایت نمی رسد. روزگارت به خوشی می گذرد. عهد با دلبری بسته ای که بسیار فرخ و خوب است. کسی نیست که شیفته ی جمال معنویت نشود دائم به فکر بخشش هستی و برای همین پیر نمی شوی.