خانه » غزل شماره 246 دیوان حافظ : عید است و آخر گل و یاران در انتظار

فال حافظ

غزل شماره 246 دیوان حافظ : عید است و آخر گل و یاران در انتظار

فال حافظ آنلاین


3.7
(17)

غزل شماره 246 دیوان حافظ

عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار

دل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار

دل در جهان مبند و به مستی سوال کن
از فیض جام و قصه جمشید کامگار

جز نقد جان به دست ندارم شراب کو
کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار

خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریم
یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دار

می خور به شعر بنده که زیبی دگر دهد
جام مرصع تو بدین در شاهوار

گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست
از می کنند روزه گشا طالبان یار

زان جا که پرده پوشی عفو کریم توست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار

ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار

حافظ چو رفت روزه و گل نیز می رود
ناچار باده نوش که از دست رفت کار


تعبیر فال شما :

از همه جا و همه کس ناامید شده ای، حتی همت بلندت نیز کارساز نشد. حسودان و رقیبان باعث عقب افتادن کارهای تو شده اند ولی خداوند حقشان را می پردازد و از گناهانت می گذرد و آنچه را که می خواهی به تو می بخشد.


به این فال امتیاز بدید

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین 3.7 / 5. تعداد آرا : 17

هنوز کسی رای نداده...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.