آیا در زمان غیبت کبری، امکان ارتباط با امام زمان عج وجود دارد؟
عدم امکان ارتباط
گروهی از بزرگان شیعه، بر این باورند که در زمان غیبت کبری، امکان ارتباط با امام زمان علیه السلام برای شیعیان وجود ندارد و برابر دستور حضرت، مدعی دیدار را باید تکذیب کرد. کسانی که به روشنی این نظر را پذیرفته اند، عبارت اند از:
الف. محمد بن ابراهیم، معروف به نعمانی، از علمای قرن چهارم و نویسنده کتاب الغیبه معروف به غیبت نعمانی.
ب. فیض کاشانی در کتاب وافی
ج. کاشف الغطا، در رساله حق المبین و …
د. شیخ مفید رحمه الله، ایشان، امکان دیدار با حضرت را در غیبت کبری، برابر روایات، مخصوص خادمان حضرت می داند.
(شیخ مفید، المسائل العشره فی الغیبه، ص 82.)
روایاتی که بر دیدگاه نخست دلالت می کند، بسیار است که اینک به بررسی آنها می پردازیم:
1-1. توقیع آن حضرت به علی بن محمد سمری.
2-1. روایاتی که بر ناشناخته بودن حضرت، در میان مردم، دلالت می کنند.
3-1. روایاتی که دلالت می کند، امام علیه السلام در مراسم حج دیده نمی شود.
4-1. روایاتی که دلالت دارد بر امتحان شیعه در دوران غیبت.
توقیع شریف
مهم ترین و معتبرترین دلیل بر نفی رؤیت و مشاهده امام زمان در عصر غیبت، توقیعی است که شش روز پیش از مرگ علی بن محمد سمری، آخرین سفیر خاصّ امام زمان علیه السلام از ناحیه آن حضرت صادر شده است. برابر این توقیع، مدعی مشاهده دروغگو است و ادعای وی قابل پذیرش نیست.
این توقیع را بسیاری از علما در کتاب های روایی خود آورده اند.
(کمال الدین؛ کتاب الغیبه و …)
شیخ صدوق رحمه الله در کمال الدین و تمام النعمه، توقیع را چنین نقل می کند:
«به نام خداوند بخشنده مهربان.
ای علی بن محمد سمری!
خداوند پاداش برادرانت را درباره تو بزرگ نماید. تو در فاصله شش روز می میری. کارهای خود را انجام بده و به هیچ کس وصیت نکن که پس از تو، جانشینت باشد که غیبت دوم و تام واقع شد و ظهوری نیست، مگر پس از اذن خداوند.
این اجازه پس از مدتی طولانی است که دل ها قسی و سخت شود
و زمین از ستم پر گردد. به زودی از شیعیان من، خواهند آمد، کسانی که ادعای مشاهده و دیدن مرا بکنند، آگاه باشید، هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی، ادعا کند که مرا دیده است، او دروغگوی افترا زننده است و نیست توان و نه نیرویی مگر از جانب خداوند بزرگ.»
(کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 516.)
از توقیع فوق استفاده می شود کسانی که پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی، ادعای رؤیت و مشاهده کنند، «کذاب مفتر» خواهند بود و تکذیب آنان لازم است.
این سخن، ربطی به ادعای مشاهده همراه با نیابت ندارد؛ زیرا ختم نیابت و سفارت، پیش از این مطرح شد و اینجا مسأله ادعای مشاهده حضرت از سوی شیعیان مطرح است. به علاوه مدعی، اعم از این است که اطمینان به ادعای خویش داشته باشد و یا به دروغ ادعایی را مطرح کند و یا بپندارد حق است.
البته عده ای به جهت نقل حکایت های زیاد از مدعیان دیدار، اشکالاتی به توقیع وارد ساخته اند. محدث نوری در نجم الثاقب این اشکال ها را این گونه مطرح کرده است:
«این خبر ضعیف و غیر آن خبر واحد است که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و یقین نباشد، پس قابلیت ندارد که معارضه کند با وجدان قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا می شود. هر چند از هر یک آنها پیدا نشود؛ بلکه از جمله ای از آنها دارا بود کرامات و خارق عاداتی را که ممکن نباشد صدور آنها از غیر آن جناب علیه السلام «پس چگونه رواست اعراض از آنها به جهت وجود خبر ضعیفی که ناقل
آن – که شیخ طوسی است – عمل نکرده به آن در همان کتاب.»
(نجم الثاقب، ص 484.)
پس از محدث نوری برخی دیگر نیز اشکال ها را به گونه ای دیگر مطرح ساخته اند.
(منتخب الاثر، ص 400.)
در مجموع، ایشان چهار اشکال بر توقیع وارد ساخته است:
یکم. توقیع خبر واحد و غیر قابل اعتماد است. دوم. خبر مرسل و ضعیف است. سوم.
شیخ طوسی که توقیع را نقل کرده به آن عمل نکرده است.
4. توقیع معرض عنه است؛ چرا که اصحاب حکایات زیادی نقل کرده اند که اشخاص با امام زمان علیه السلام دیدار داشته اند.
پاسخ از اشکال بر سند:
به نظر ما، این توقیع نه مرسل و نه ضعیف؛ بلکه خبر واحد است که حجیت آن در اصول ثابت شده است و می توان به آن اعتماد کرد. بزرگان ما نیز به آن، جامه عمل پوشانده اند. افزون بر این، تردید در توقیع، به معنای انکار یکی از معجزات حضرت حجّت علیه السلام است؛ زیرا در این توقیع، خطاب به سمری بیان شده است:
«تو، تا شش روز دیگر از دنیا می روی» و راوی گوید:
روز ششم، وی از دنیا رفت. از این روی، شیخ حر عاملی در کتاب اثبات الهداه، این توقیع را در باب معجزات حضرت می آورد.
(اثبات الهداه، ج 3، ص 693.)
پاسخ اشکال سوم:
اما اینکه گفته اند «راوی آن، شیخ طوسی، به توقیع عمل نکرده»، درست نیست؛ چرا که آنچه شیخ طوسی نقل کرده، به دوران غیبت صغری مربوط می شود و توقیع، نفی مشاهده در دوران غیبت کبری را مورد نظر دارد و مدعی دیدار در این زمان را باید تکذیب کرد.
پاسخ اشکال چهارم:
اینکه گفته اند:
«از توقیع اعراض شده است» درست نیست؛ زیرا علمای بزرگوار ما – که
پس از شیخ صدوق رحمه الله، به نقل توقیع پرداخته اند – به آن، باور داشته و در سند و دلالت آن، تردیدی نکرده اند؛ از جمله:
شیخ طوسی، در کتاب غیبت، طبرسی رحمه الله در اعلام الوری، اربلی در کشف الغمه و ابن طاووس در ربیع الشیعه. آنان با اینکه داستان های دیدار افراد را با حضرت نقل کرده اند، امّا در درستی توقیع تردیدی روا نداشته اند.
ناشناخته بودن حضرت
بخشی از روایات، تصریح دارند که حضرت در میان مردم است و آنان را می بیند و می شناسد؛ ولی مردم آن حضرت را نمی شناسند و به طور مطلق نفی رؤیت می کنند.
امام صادق علیه السلام از حضرت امیر علیه السلام نقل می کند:
«اگر زمین، یک ساعت از حجّت خالی باشد، ساکنان خود را فرو خواهد برد. حجّت، مردم را می شناسد؛ لیکن مردم او را نمی شناسند، همان گونه که یوسف مردم را می شناخت و آنان او را نمی شناختند.»
(الغیبه، ص 14.)
در مراسم حج، دیده نمی شود
از مراکزی که امام عصر علیه السلام در غیبت صغری مشاهده می شد، مراسم حج است. اما در غیبت کبری، برابر روایاتی که وارد شده، حضرت در مراسم حج شرکت می کند و مردم را می بیند؛ اما مردم او را نمی بینند و نمی شناسند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«امام قائم دو غیبت دارد:
در یکی، در مراسم حج شرکت می کند، مردم را می بیند، اما مردم او را نمی بینند و نمی شناسند.»
(الکافی، ج 1، ص 339.)
امتحان شیعیان در دوران غیبت
روایات بسیاری از ائمه علیهم السلام وارد شده که بر اثر طولانی شدن غیبت امام عصر علیه السلام گروهی از مردم منکر وجود مبارک حضرت می شوند و از عقیده خود باز می گردند!
این دسته از روایات چنان فراوان است که می توان
گفت:
به حد تواتر رسیده است و اینها خود دلیل بر عدم امکان ارتباط در عصر غیبت است؛ زیرا اگر چنین ارتباطی ممکن بود، معنا نداشت که مردم در این آزمایش ناموفق باشند و ایمان و اعتقاد خود را از دست بدهند. اساساً فلسفه انتظار در این نکته نهفته است که افراد با عدم مشاهده حضرت، ایمان به پیروزی و موفقیت حق داشته باشد.
امکان ارتباط
گروهی از علمای شیعه بر این باورند که در غیبت کبری، امکان ارتباط با امام زمان علیه السلام وجود دارد، این دیدگاه در بین متأخران شهرت دارد.
این دیدگاه از سید مرتضی شروع می شود و پس از وی شهرت می یابد، این گروه بر امکان ارتباط با حضرت حجّت در غیبت کبری دلیل هایی اقامه کرده اند که در مجموع به سه دلیل می رسد:
روایات
این روایات امکان دیدار با حضرت را بیان می کند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«صاحب این امر ناگزیر غیبتی دارد و در دوران غیبت، از مردم کناره می گیرد و نیکو منزلی است مدینه طیبه و با سی تن وحشتی نیست.»
(الکافی، ج 1، ص 340.)
به این حدیث استدلال شده که همیشه سی تن با حضرت همراهند و آنان حضرت را می بینند. بدیهی است که با مردن یکی، دیگری در خدمت حضرت درخواهد آمد. به هر حال، اگر «خاصه موالی» را شامل شیعیان مخلص غیر خادم و شخصیت های وارسته و ابدال بدانیم، می توان گفت که ممکن است برخی از شخصیت های بزرگ، درک حضور را بیابند؛ بدون اینکه ادعایی داشته باشند.
اجماع
از دیگر شواهدی که بر امکان ارتباط در عصر غیبت ذکر کرده اند، «اجماع» است؛ یعنی، عالمی، سخنی از حضرت مهدی علیه السلام شنیده و آن را به جهت اینکه تکذیب نشود، در قالب اجماع بیان کرده است.
داستان ها
در کتاب های بسیاری، داستان های گوناگونی نقل شده که امکان ارتباط به حضرت را در غیبت کبری نشان می دهد. به نظر می رسد، نخستین حکایت مربوط به ابن قولویه باشد (درباره نصب حجرالاسود در سال 339 که توسط قرامطه، دزدیده شده بود). قطب الدین راوندی (م 573 ه) آن را در الخرائج و الجرائح نقل کرده است. بعدها سید بن طاووس (م 644 ه) به این کار اهتمام ورزید و داستان های گوناگونی در کتاب های خود نقل فرمود. رفته رفته این داستان ها زیاد شد و برخی تحت تأثیر این داستان ها قرار گرفتند و روایات عدم امکان رؤیت را کنار گذاشتند و یا نادیده گرفتند و چنین پنداشتند که رؤیت حضرت حجّت در دوران غیبت کبری، امری مسلم و خدشه ناپذیر است. باید توجه داشت پاره ای از داستان های نقل شده، سال ها بعد به کتاب ها راه یافته که جای تأمل دارد و در درستی آنها باید شک کرد.
(ر.ک: ارتباط با امام زمان علیه السلام در عصر غیبت، علی اکبر ذاکری، چشم به راه مهدی علیه السلام.)