متن شعر آهنگ من ندانستم محسن چاوشی

شعر این آهنگ از سعدی و وحشی بافقی می باشد و متن کامل شعر در ادامه برای شما عزیزان قرار داده شده است .

متن آهنگ من ندانستم چاوشی

من ندانستم از اول که تو بی‌مهر و وفایی

عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم

باید اول به تو گفتن که چنین خوب

روز صحرا و سماع است ، و لبِ جوی و تماشا

در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی

گفته بودم چو بیایی ، غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل ، برود چون تو بیایی

ای که گفتی مرو اندر پیِ خوبانِ زمانه

ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی

شمع را باید از این خانه به در بردن و کشتن

تا به همسایه نگویند ، که تو در خانه یِ مایی

دوستان عیب کنندم ، که چرا دل به تو دادم

باید اول به تو گفتن ، که چنین خوب چرایی؟

عشق و درویشی و انگشت‌ نمایی و ملامت

همه سهل است تحمل نکنم بارِ جدایی

زِ کمال ناتوانی به لب آمده‌ است جانم

به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم

به گُمان این فکندم ، تن ناتوان به کویت

که سگِ تو بر سر آید به امید استخوانم

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.2 تعداد آرا: 6

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir