عکس نوشته های جدید حضرت زینب س در این صفحه برای شما عزیزان قرار داده شده است و بصورت مستمر تصاویر جدید اضافه می شود . (عکس پروفایل حضرت زینب س)
فهرست مطالب
پروفایل حضرت زینب س
شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است
تـو برای خلقت حوا بـه دنـیا آمدی
پس تو پیش از حضرت دنیا به دنیا آمدی
اشک با تو از دل زهـرا تولد یافته است
مادرت دریا خودت دریا به دنیا آمدی
جای زمزم عشق از زیر قدمهایت شـکفت
بانوی بانی باران تا به دنیا آمـدی
بعد تو ضرب المثل شد دختران بابائیند
زین سبب تو زیـنت بابا به دنیا آمدی
تو در آغوش حسینت خــنده ات گل می کند
پس به خاطر خواهی ارباب دنـیا آمدی
گریه کمتر کن سلام زینب قلب صبور
تو برای روز عاشورا به دنیا آمدی
دارد از امروز کار خانه یادت می دهد
مادر خانه پس از زهرا به دنیا آمدی
پروفایل حضرت زینب
سلام ای روح عزت،تجلی شهامت
سلام ای کوه صبر و،وقار و استقامت
فتاده در دل ما،شراری از غم تو
دو عالم خون بگرید،برای ماتم تو
پروفایل شهادت حضرت زینب
دل گرفتار بلای زینب است
تا قیامت مبتلای زینب است
او خودش ثاراللهی در پرده است
پس خدا هم خونبهایِ زینب است
در مناجاتت فراموشم مکن
چشمِآقا بر دعای زینب است
روز عاشوراست آنچه میرسد
در همه عالم صدای زینب است
قیمت این اشکها گر شد بهشت
چون فقط در اقتدای زینب است
نیست قبرش در مدینه یا که شام
کربلا کرب و بلای زینب است
سربلندی مثل ماهِ کربلا
سر به زیر خاک پای زینب است
مبدأ فیض است چشمانِ ترش
گریه ها از گریه های زینب است
ما همه تحت لوایِ کربلا
کربلا تحتِ لوای زینب است
اینهمه ماتم به رویِ یک جگر؟!
روز عاشورا عزای زینب است
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو عرش خدا را قائمه
یک محمد یک علی یک فاطمه
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
زینب کبری(س) به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
عشق با زینب(س) تبانی کرده است
رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست عشق دلبریت، عشق او
صبر زانو می زند در پیش او
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
شعر در مورد حضرت زینب س
زینب بساط کاخ ستم رابه هم زده
زینب به رویِ قلّه يِ عصمت علم زده
مثل حسین فاطمه محبوب قلب هاست
زینب درون سینه يِ ماهم حرم زده
زینب نگو بگو همه يِ هیبت علی
کفار رابه خطبه چو تیغ دودم زده
زینب به ناز شستِ خودش در اسارتش
بادست بسته از ولی الله دم زده
ای بُزدلانِ شام که خرما می آورید
زینب به لوح عالمه مُهر ِکرم زده
بایک اشاره کاخ ستم رابه باد داد
او بر رقیه ناله يِ برنده یاد داد
گرچه گَهِ ورود به شهر ازدحام بود
او چادرش به لطف خدابا دوام بود
چشمان کور ِشهر حرامی ندیدکه
صدها یزید در بر ِزینب غلام بود
اصلاً یزید پست تراز این کلامهاست
ازبسکه دختِ فاطمه والا مقام بود
بعداز حسین سیف خدابود،دست او
تیغش کلام گشته و دربین کام بود
وقتی شروع کرد یزید از غم آب شد
کار یزید و اهل و عیالش تمام بود
بی خود که نیست دختر زهرای اطهر است
بی خودکه نیست زینب کبرای حیدر است
او درد و داغ نیمه شبِ تار را کشید
برروی شانه اش همه يِ بار را کشید
او گرچه ظاهراً به اسیریِ شام رفت
اما هماره جور ِعلمدار را کشید
هرشب برای دخت علی سخت میگذشت
هرشب زپای دخترکی خار را کشید
سنگین ترین غمی که دراین چند روزه دید
درد اسیری سربازار را کشید
هم کاروان به زانوی اوتکیه کرده بود
هم روی دوش خود تن بیمار را کشید
زینب اگر نبود حسینی بجانبود
او گر نبود مجلس روضه بپانبود
(مهدي نظري)
انو به خدا زیر قدمهای تو جنت
دستان تو را عرش مُعلی بنویسم
وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند
بد نیست که یک چند تمنا بنویسم
هر چند که دیری ست تمنای من این است
از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم
دنیا شبیه تو، زن آزادهای ندید
عشق و وفا و عقلِ خداداده ای ندید
مست است از خیال تو چشم جهان، کسی
در ساغر زمانه چنین بادهای ندید
بر خاک، دشت سوخته ای مثل کربلا
ای به فدای بانوی عظیم اسلام
اگر ایشون نبود شاید بخشی از واقعه کربلا از دست ما رفته بود