اسم سه حرفی
اسم های سه حرفی برای بسیاری از پدر و مادر ها جذابیت زیادی دارد و دوست دارند که از اسم های سه حرفی ، اسم زیبایی را برای فرزند خود انتخاب کنند در این صفحه فهرست کاملی از اسم های سه حرفی گردآوری شده است . ( اسم سه حرفی / کاملترین فهرست )
اسم سه حرفی با الف
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
اَرَس | نام رودخانهای بزرگ که از کوههای هزار ترکیه سرچشمه میگیرد و مرز میان ایران و قفقاز را طی کرده و به دریای خزر میریزد. | فارسی |
اُرُد | نام دو تن از شاهان اشکانی | فارسی |
اَسد | شیر، شیر درنده؛ کنایه از شجاعت و بیباکی | عربی |
آدم | نخستین بشری که خدا آفرید، مودب، انسان گندم گون آهوی سفیدی که روی پوستش خطهای خاکی رنگ دارد | عبری |
اَحد | یگانه، یکتا، بیمانند؛ از نامهای خداوند؛ یکی | عربی |
آتا | پدربزرگ | ترکی |
آرش | درخشنده؛ نام یکی از تیراندازان زمان منوچهر | اوستایی |
آدی | امینتر، امانت دارتر | ترکی |
آزا | آزا اسم کردی به معنی سالم بودن و سرحال و قبراق است هم چنین نام پادشاه مانایی بوده است | کردی |
اشو | به معنی مقدس | فارسی |
آزر | نام پدر ابراهیم خلیل (ع)، اسبی که ران دو پای عقبش مشکی و دستهایش به رنگ دیگر است | عبری |
آری | آریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم که شامل خراسان و سیستان امروزی بوده است، نام یکی از طوایف چادر نشین مازندران | کردی |
آسو | (اسم پسر و دختر) (تلفظ: āsu) (کردی) به معنی افق طلایی، در پهلوی به صورت واژه “آهو” آمده است (در اوستایی) آسو به معنای تندی، شتاب و کوشا آمده است شفق، هنگام طلوع خورشید، همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند، نام محلی در مسیرلار به لنگه | کردی |
آوه | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و از فرماندهان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی | فارسی |
آگا | آگاه، مطلع، با خبر | کردی |
آکو | قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت و مقتدر | کردی |
آشر | شاد، خوشحال، اسم یکی از پسران یعقوب (ع) | عبری |
آلب | (سکون لام و ب) دلیر، پهلوان | ترکی |
آیت | آیه، نشانه، شخص برجسته و شاخص، شخص بسیار زیبا رو | عربی |
اسم سه حرفی با ب
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
بَها | قیمت، ارزش؛ درخشندگی و روشنی؛ (به مجاز) فر و شکوه | عربی |
بِشر | گشاده رویی؛ بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد میزیست و گروهی از صوفیان را در اطراف خود گرد آورد گویند وی در آغاز به کار لهو و لعب مشغول بود و بر اثر تذکر امام موسی ابن جعفر(ع) متنبه شد و توبه کرد | عربی |
بهک | نام موبد موبدان در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی | فارسی |
اسم سه حرفی با ت
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
تقی | تقوا پیشه، پرهیزکار | عربی |
تور | از شخصیتهای شاهنامه، اسم دومین فرزند فریدون | اوستایی |
اسم سه حرفی با چ
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
چیا | کوهستان، کوه | کردی |
اسم سه حرفی با ج
حام | حمایت کننده، نام یکی از پسران نوح (ع) | عبری |
حسن | نیکو، خوب، زیبا، جمیل؛ نام دومین امام شیعیان | عربی |
حمد | شکرگزاری کردن، سپاس و ستایش کردن، شکر، سپاس الحمد، سورهی اول از قرآن کریم دارای هفت آیه، فاتحۀالکتاب | عربی |
اسم دختر با ج / کامل ترین لیست
اسم سه حرفی با خ
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
خضر | نام یکی از پیامبران | عربی |
اسم سه حرفی با د
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
دان | قاضی، داور نام یکی از پسران یعقوب (ع) | عبری |
داو | هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب میکنند، قاضی، خداوند | فارسی |
دها | (تلفظ: dahā) زیرکی، هوشمندی | عربی |
اسم سه حرفی با ذ
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
ذکا | هوشمندی، تیزهوشی، خورشید | عربی |
اسم سه حرفی با ر
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
رَجا | امیدوار بودن، امیدواری، امید | عربی |
رَها | (پسرانه و دخترانه) به معنی نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی | فارسی |
رَهی | غلام، بنده، چاکر؛ راهی و مسافر | اوستایی |
راد | جوانمرد؛ آزاده؛ بخشنده، سخاوتمند، خردمند، دانا، حکیم | فارسی |
رسا | ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است موزون و بلند، آنچه به راحتی قابل درک است، بلیغ (به مجاز) رشید و خوش قد و قامت | فارسی |
رضا | رضایت، راضی، خشنود رضا این است که بنده از مشیّت حق گله نکند و نامرادی را رضای حق بداند هشتمین امام شیعیان | عربی |
ریو | ریونیز، از شخصیتهای شاهنامه نام دلاوری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی | فارسی |
اسم سه حرفی با ز
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
زِید | رشد، فزونی؛ نام فرزند امام زینالعابدین(ع) | عربی |
زاب | از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند طهماسب و از نسل فریدون پادشاه پیشدادی | فارسی |
زاد | فرزند، پسر، نام یکی از فرمانداران در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها میآید و نام جدید میسازد مانند زادعلی، زادمهر، مهرزاد | فارسی |
زال | سفید موی؛ پسر سام و پدر رستم | فارسی |
زکی | پاک، طاهر، پارسا | عربی |
زیا | زنده | فارسی |
اسم سه حرفی / کاملترین فهرست
اسم سه حرفی با ژ
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
ژان | نام روستایی در نزدیکی سنندج | کردی |
ژاو | خالص و چکیده هر چیز | فارسی |
ژنگ | ارژنگ | فارسی |
اسم سه حرفی با س
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
سَعد | خجسته، مبارک، خوش یمن، سعادت، خوشبختی، خوش یمنی | عربی |
سام | آتش از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی پسر نریمان و پدر زال در عبری سام به معنی “اسم” است و آن نام فرزند ارشد نوح نبی (ع) میباشد | فارسی |
اسم سه حرفی با ش
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
شَرف | حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزشهای اخلاقی بوجود میآید بزرگواری، افتخاری که از امری نصیب شخص میشود برتری محل یک سیاره در منطقه البروج که سیاره در آن محل تأثیری قوی دارد | عربی |
شفا | بهبود، بهبود یافتن از بیماری از میان رفتن بیماری دل به سبب تابش انوار ملکوتی است | عربی |
شفق | نوری سرخ که تا مدتی پس از غروب خورشید از آسمان به زمین میتابد | عربی |
شمس | خورشید؛ سورهی نود و یکم از قرآن کریم | عربی |
شیث | (تلفظ: šeys) نام سومین پسر آدم و حوا که به عقیده مسلمانان مقام نبوت داشت و مخترع حروف هجایی بود | عبری |
اسم سه حرفی / کاملترین فهرست
اسم سه حرفی با ص
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
صَفی | خالص و یگانه (دوست)؛ برگزیده صاف، پاک، روشن | عربی |
صدر | جایی در مجلس که مخصوص نشستن بزرگان است (به مجاز) اشخاص برتر و دارای مقام بالاتر؛ باطن و ذهن | عربی |
صفا | (دخترانه و پسرانه) یکرنگی، خلوص، صمیمیت نام یکی از گوشههای موسیقی ایرانی، نام کوهی در مکه | عربی |
صمد | آن که دیگران به او نیازمند هستند و او از دیگران بینیاز است (به مجاز) خداوند | عربی |
اسم سه حرفی با ض
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
ضُحا | (تلفظ: zohā) زمانی پس از برآمدن آفتاب چاشتگاه، آفتاب، خورشید، سوره نود و سوم قرآن کریم | عربی |
ضیا | نور، روشنی | عربی |
اسم سه حرفی با ط
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
طَیب | پاک، پاکیزه، مطهر | عربی |
طرب | شادمانی، خوشی | عربی |
اسم سه حرفی با ظ
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
ظفر | پيروزی و نصرت | عربی |
اسم سه حرفی با ع
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
عاد | نام قومی که هود (ع) به پیامبری آنان برگزیده شد | عبری |
عدل | دادگری، داد | عربی |
عدن | بهشت زمینی | عبری |
عضد | بازو، یار و یاور | عربی |
علا | بزرگی، رفعت | عربی |
علی | بلند مرتبه، نام امام اول شیعیان | عربی |
اسم سه حرفی با غ
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
غَنی | ثروتمند؛ آن که از کمک و هم کاری دیگران بی نیاز است از صفات و نامهای خداوند، ویژگی آن که ذات و کمال او به دیگری متوقف نباشد | عربی |
اسم سه حرفی با ف
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
فرج | گشایش در کار | عربی |
فرخ | (دخترانه و پسرانه) به معنی خجسته مبارک، فرخنده، از شخصیتهای شاهنامه نام یکی از مرزبانان خسروپرویز پادشاه ساسانی | فارسی |
فرض | آنچه به طور موقت به عنوان حقیقت یا واقعیت مطرح میشود بدون آنکه درستی آن ثابت شد باشد، پنداشتن، تصور، گمان | عربی |
فلق | سپیده صبح، فجر، نام سورهای در قرآن کریم | عربی |
فور | از شخصیتهای شاهنامه، اسم پادشاه هند در زمان اسکندر مقدونی | هندی |
اسم سه حرفی با ق
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
قلی | غلام و بنده | ترکی |
قَیس | با خودنمائی و برازندگی راه رفتن، سختی اندازه کردن، چیزی را به چیزی قیاس و اندازه نمودن | عربی |
اسم سه حرفی با ک
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
کاد | نام پسر یعقوب (ع) | عبری |
کرم | بزرگواری، بخشندگی جوانمردی،لطف، احسان | عربی |
کسا | عبای ضخیم | عربی |
کوت | از شخصیتهای شاهنامه نام پسر هزاره سرداران رومی و از یاران خسروپرویز پادشاه ساسانی | فارسی |
کیا | پادشاه سلطان، حاکم، فرمانروا | فارسی |
اسم سه حرفی با گ
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
گیو | از شخصیتهای شاهنامه نام پسرگودرز و از پهلوانان بزرگ ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی | فارسی |
اسم سه حرفی / کاملترین فهرست
اسم سه حرفی با ل
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
لار | نام پسر گرگین میلاد، از شخصیتهای شاهنامه | فارسی |
لنا | نمکین، مرکب از لن (نمک سانسکریت) + الف نسبت فارسی | سنسکریت |
لیث | شیر، اسد، (به مجاز) دلیر و شجاع، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری | عربی |
اسم سه حرفی با ن
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
نبی | پیامبر خداوند، لقب پیامبر (ص) | عربی |
نجف | نام شهری در عراق که آرامگاه علی (ع) در آن واقع شده است | عربی |
نصر | یاری، مدد، پیروزی، ظفر نام سورهای در قرآن کریم نام یکی از پادشاهان سامانی | عربی |
نقی | پاکیزه، پاک، برگزیده لقب امام دهم شیعیان | عربی |
نوح | معرب از عبری راحت، اسم پیامبری که به دستور خداوند کشتی بزرگی ساخت و یاران خود و از هر حیوان یک جفت را سوار بر کشتی کرد و از طوفان نجاتشان داد، نام سورهای در قرآن کریم | عبری |
نهل | از شخصیتهای شاهنامه نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی | فارسی |
نیک | خوب، نیکو، آدم خوب، شخص صالح | فارسی |
نیو | دلیر، شجاع | فارسی |
نیل | رنگ لاجوردی | فارسی دری |
اسم سه حرفی با و
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
ویو | گیو، از شخصیتهای شاهنامه نام پسر گودرز و از پهلوانان بزرگ ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی | فارسی |
اسم سه حرفی با ه
اسم | معنی | ریشه |
---|---|---|
همت | اراده، انگیزه و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف بلندطبعی، بلندنظری، جوانمردی | عربی |
هود | نام پیامبر قوم عاد، نام سورهای در قرآن کریم | عربی |
هوم | نام گیاهی مقدس نزد ایرانیان باستان ازشخصیتهای شاهنامه نام مردی پرهیزکار و عابدی کوه نشین از نژاد فریدون در زمان افراسیاب تورانی | فارسی |
اسم سه حرفی پسر
اسم سه حرفی دخترانه
اسم سه حرفی ترکی
اسم سه حرفی کردی
اسم سه حرفی دختر با آ
اسم سه حرفی پسر با ا
رهی
من که خوشم اومد
خیلی هاش اسمای خوبی نبود
خیلی کامل بود
این اسم ها رو برای چند نفر از دوستام فرستادم
رهاااااا عالی
زها و رسا عالی
نیک 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍