حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه تفاصیل را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم . ( تفاصیل یعنی چه ? )
تفاصیل
معنی و مترادف واژه « تفاصیل » :
- شرح و بسط ها
- تفصیل ها
- تفصیلات
- جمع تفصیل
- فصل های متمایز از هم
معنی تفاصیل در لغتنامه دهخدا
تفاصیل. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تفصیل. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفصیل شود.
معنی تفاصیل در لغتنامه معین
تفاصیل(تَ) [ ع . ] (مص . اِ.) جِ تفصیل . ۱ – شرح و بسط ها. ۲ – فصل های جدا از هم .
معنی تفاصیل در فرهنگ عمید
تفاصیل= جمع تفصیل .
معنی تفاصیل به انگلیسی
- detailed account
- details
معنی تفاصیل به عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
تفاصيل | جزئيات، دقائق، ريزهكاريها، معلومات ريز، اطلاعات تفصيلي (جزئي)، اطلاعات دقيق |
مَفْصِل | مَفْصِل : ج مَفَاصِل [فصل]: مفصل ميان دو استخوان بدن. |
فَصِيلَة | فَصِيلَة : ج فَصَائِل: مؤنّث (الفَصِيل) است، يك قطعه گوشت ران يا ديگر اعضاى جسم، فاميل نزديك؛ «جَاؤوا بِفَصِيلَتِهم»: همگى با هم آمدند – فى الحيوان و النَّبات: حيوانات يا گياهانى كه از يك رده و ريشه باشند. |
فَصِيل | فَصِيل : ج فِصَال و فُصْلَان و فِصْلَان: شتر بچّه يا گوساله كه از مادر جدا شود، ديوار كوتاهى كه پُشت ديوار شهر و جلوى شهر ساخته شود. |
مُفَصَلَة | مُفَصَلَة : [فصل] في اصطلاح النجّارين : لولاى درب. |
معنی تفصیل
واژه تفصیل مترادف و هم معنی موارد زیر میباشد :
- اطناب
- بسط
- تشریح
- تطویل
- توضیح
- شرح
- شرح وبسط
- گزارش
- شرح دادن
- بسط دادن
- فصل فصل کردن
- جدا کردن
متضاد تفصیل : ایجاز، اجمال .
تفاصیل یعنی چه ?
معنی تفصیل در لغتنامه دهخدا
تفصیل. [ ت َ ] (ع مص ) جدا کردن. (تاج المصادر بیهقی ). جداجدا کردن از یکدیگر. (زوزنی ). جدا نمودن. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
|| پاره پاره کردن. (زوزنی ). قطعه قطعه کردن پارچه برای دوختن لباس. (از اقرب الموارد).
|| فصل فصل ساختن کتاب و سخن را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از زوزنی ).
|| اندام اندام کردن قصاب گوسپند را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
|| قرار دادن میان هر دو دانه از گردن بند که هم رنگ باشند، دانه ٔ دیگری یا مرجانی یا گوهری برنگی دیگر. (از اقرب الموارد).
|| هویدا کردن. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پیدا و بیان کردن. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)(آنندراج ).
مقابل اجمال. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) : ما کان هذا القرآن… و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتاب لاریب فیه من رب العالمین. (قرآن 10 / 37)… و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل کل شَی ٔ و هدی ً و رحمةً لقوم یؤمنون. (قرآن 111/12).
|| (اِ) شرح و بیان. (ناظم الاطباء) : این نکته چند نبشتم از حدیث وی و تفصیل حال وی فرادهم در این تاریخ. (تاریخ بیهقی ). علی الخصوص غرر سیرالملوک که ابومنصور ثعالبی جمع کرده است بر تفصیل آن مشتمل است. (کلیله و دمنه ). اما شرح و تفصیل اسامی آن ممکن نیست. (کلیله و دمنه ).
حاضران گفتند تفصیل اسامی ایشان بازگوی. (کلیله و دمنه ). قاضی روی به زاهد آورد تا تفصیل نکته بشنود. (کلیله و دمنه ).
ترکیبات واژه تفصیل
تفصیل نسبت ؛ اصطلاحی است در علم هندسه ٔ قدیم. بیرونی در التفهیم آرد : این نسبت افزونی نخستین بر دوم بدوم چون نسبت افزونی سوم بر چهارم بچهارم و به نموده ٔ ما نخستین خردتر است از دوم پس تفصیل نسبت میان ایشان نباشد مگراز پس عکس کردن. ای نسبت نخستین تا دوم نخستین شود و به نسبت مقدم. آنگاه نسبت به تفصیل چهارپار شود. (التفهیم چ همائی ص 20). رجوع به نسبت و کشاف اصطلاحات الفنون شود.
علی التفصیل ؛ مفصلاً و مشروحاً و به تفصیل. (ناظم الاطباء).
|| (اصطلاح خط) اصطلاح فن خط آن که هر حرفی را از حروف متصله که مد او حسن باشد بکشد و مد هرحرف جهت سه چیز تواند بود: از برای تحسین کلمه ، مثل میم محمد، یا برای ازالت اشکال مثل سین سبع، یا از برای تمامی سطر همچون نون عالمین. (نفایس الفنون ).
معنی تفصیل در لغتنامه معین
تفصیل(تَ) [ ع . ] (مص م .) ۱ – جدا کردن . فصل فصل کردن . ۲ – شرح دادن .
معنی تفصیل در فرهنگ عمید
تفصیل :
۱. جدا کردن.
۲. فصل فصل کردن کتاب و شرح و بسط دادن مطلب.
۳. شرح و بیان.
با این تفاصیل یا با این تفاسیر
با این تفاصیل یعنی یک مطلب را با جزئیات بیان کردن .
با این تفاسیر یعنی معنا و مقصود یک مطلب را بیان کردن .
هر کدام از موارد فوق را باید در جای صحیح استفاده کرد و نمیتوان گفت یک مورد کلا اشتباه است .
کلمه : تفاصیل
تفصیلاشتباه تایپی : jthwdg
jtwdgآوا : tafsil نقش : اسم