حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه مظان اتهام را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم . ( مظان اتهام یعنی چه ? )
معنی مظان اتهام
مظان اتهام یک عبارت عربی میباشد به معنی :
- مورد اتهام بودن کسی .
- مورد شک قرار گرفتن .
- در میان متهمین احتمالی یک پرونده قرار داشتن .
/mazAnn/
مظان اتهام به انگلیسی : to be suspected .
مظان اتهام در زبان عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
مَظِنَة | مَظِنَة : ج مَظَانّ [ظنّ]: «مَظِنَّةُ الشي ء» : مكان ويژه چيزى كه احتمال مى رود در آن باشد. |
ظِنَة | ظِنَة : ج ظِنَن و ظَنَائِن [ظنّ]: تهمت. |
ظَنِين | ظَنِين : ج أَظِنَّاء [ظنّ]: مورد گمان و اتهام، تهمت زده، كم خير. |
ظَنُون | ظَنُون : [ظنّ] مرادف (الظَّنَّان) است؛ «رَجُلٌ ظَنُون»: مردى سست رأى كه مورد اعتماد نباشد؛ «دَيْنٌ ظَنُون»: وامى كه به واريز و پس دادن آن از گيرنده اعتقادى نباشد؛ «بِئْرٌ ظَنُون»: چاهى كه معلوم نيست آب در آن هست يا نه. |
ظَنَان | ظَنَان : [ظنّ]: آنكه بسيار بد گمان باشد، آنچه كه بدان اعتمادى نباشد. |
معنی مظان
مترادف و هم معنی مظان:
- مظنه ها
- جای شک و گمان
- مظان = جمع مظنه .
معنی مظان در لغتنامه دهخدا
مظان. [ م َ ظان ن ] (ع اِ) جای گمان بردن. اگرچه این لفظ جمع است مگر گاهی به معنی واحد هم می آید چنانکه لفظ مشام. (غیاث ) (آنندراج ). جای گمان بردن و جای احتمال. (ناظم الاطباء).
معنی مظان در لغتنامه معین
مظان(مَ نّ) [ ع . ] (اِ.) جِ مظنه .
معنی مظان در فرهنگ عمید
مظان= مظنه
کلمه : | مظان اتهام مظان |
اشتباه تایپی : | lzhk lzhk hjihl |
آوا : | mazAnn |
نقش : | اسم |
معنی اتهام
مترادف و هم معنی اتهام:
- افترا
- بهتان
- تهمت
- فریه
- بدنام کردن
- دروغ
- گناه بستن
- بستن
- چفته
/’ettehAm/
اتهام تهمت زدن، افترازدن، گمان بددرباره کسی بردن، تهمت نهادن برکسی، تهمت پذیرفتن، بدنام شدن
۱- ( مصدر ) تهمت نهادن بر کسی افترائ کسی را بچیزی تهمت کردن . ۲ – ( مصدر ) تهمت پذیرفتن بد نام شدن .
ناگوار شدن
اتهام در لغتنامه دهخدا
اتهام. [ اِ ] (ع مص ) بتهامه درآمدن یا فروکش شدن در آن. (منتهی الارب ).
|| ناگوار شدن.
|| ناموافق شمردن هوای شهری : اتهم البلد؛ ناگوارد شمرد آنرا. (منتهی الارب ).
|| رفتن بشتاب و بازایستادن.
|| بگرمای سخت رفتن.
اتهام در لغتنامه معین
اتهام(اِ تِّ) [ ع . ] ۱ – (مص م .) تهمت زدن، بدنام کردن، افتراء. ۲ – (مص ل .) بدنام شدن، تهمت پذیرفتن .
اتهام فرهنگ عمید
اتهام گمان بد دربارۀ کسی بردن، به کسی گناهی نسبت دادن، تهمت زدن، افترا زدن.
مظان اتهام در حل جدول جواب
متهم.