شاید شما هم در مورد نوشتن ارز اندام یا عرض اندام دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم.
املای فارسی صحیح آن « عرض اندام » است و نوشتن آن به صورت « ارز اندام » نادرست است .
معنی عرض اندام
مترادف و معادل «عرض اندام»:
- اظهاروجود
- تظاهر
- خودنمایی
- عرض وجود
- خودنمایی
- جلوه نمایی
- مطرح کردن
- نمایش دادن
- پز دادن
- بارز شدن
- معلوم شدن
آوا: | /~arzandAm/ |
اشتباه تایپی: | uvq hknhl |
عرض اندام به انگلیسی: | defiance parade self-assertion foray |
عرضه کردن
مترادف و معادل «عرضه کردن»:
- نمایاندن
- هویدا کردن
عرضه کردن در لغتنامه دهخدا
عرضه کردن [ع َ ض َ / ض ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ارائه دادن. نشان دادن، نمودن، در معرض نظر قرار دادن ( از فرهنگ فارسی معین ) عرض کردن، پیش داشتن، پیش نهادن، پیشنهاد کردن، فراپیش داشتن، به معرض درآوردن. عَرض :
کی بر او زر و سیم عرضه کنم
(حکاک از فرهنگ اسدی ص 247 ).
خویشتن را به گفت راد کنم
مشافهه ای دیگر است با وی [ ابوالقاسم ] در بابی مهمتر که اگر اندر آن باب سخن نرود عرضه نکند و پس اگر رود ناچار عرضه کند تا اغراض بحاصل شود. ( تاریخ بیهقی ص 209 )، نام این قوم بباید نبشت و بر اعیان عرضه کرد ( تاریخ بیهقی ص 373 ) نخست آن به رشید عرضه کردند سخت شاد شد ( تاریخ بیهقی ص 424 ).
نار چو بیمار توئی خود بخور
عرضه مکن بر دگران نار خویش(ناصرخسرو)
فخرالدوله آن رقعه را بر شمس المعالی عرضه کرد قابوس وشمگیر زیر آن نبشت ( نوروزنامه ) اگر به همه نوع خویشتن را بر او عرضه نکنیم… به کفران نعمت منسوب شویم ( کلیله و دمنه ).
دردِ دل بر که کنم عرضه که درمان دلم
کیمیائی است کز او هیچ اثر کس را نی(خاقانی)
مروت گرچه نامی بی نشان است
نیازی عرضه کن بر نازنینی(حافظ)
استعراض: عرضه کردن خواستن ( تاج المصادر بیهقی ).