حتما برای شما هم پیش آمده است ، کلمه فقش را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم . ( فقش یعنی چه ? )
فقش
فقش کلمه ای کم کاربرد در زبان فارسی میباشد به معنی شکستن بیضه ،جالب است اگر قصد تایپ کردن Translation را داشته باشید و پس از تایپ 3 حرف تازه متوجه شوید که کیبورد در حالت فارسی قرار داشته میبینید که « فقش » را تایپ کرده اید .
اگر الان هم قصد مشاهده گوگل ترنسلیت را دارید میتوانید بر روی لینک زیر کلیک کنید :
https://translate.google.com/?hl=fa
اشتباه تایپی: tra
کلمه: فقش
Translation
ترنسلیت
معنی قفش در لغتنامه دهخدا
فقش.[ ف َ ] ( ع مص ) شکستن بیضه را یا شکستن بدست. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
رجوع به فقس و فقص شود.
فقش در زبان عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
فَقَشَ [عمومی] | فَقَشَ : فَقْشاً البيضةَ: تخم مرغ را با دست خود شكست. |
قَش [عمومی] | قَش : [قشّ]: مض – برگهاى ريز و خُشك درختان – چوبهاى باريك از پوست نى و خيزران كه با آن روكش صندلى سازند خاكروبه و زباله منزل، خُرماى نامرغوب. |
أَقَشَّ [عمومی] | أَقَشَّ : إقْشَاشاً [قشّ] من المرض: از بيمارى بهبود يافت – تِ الأرضُ: خشكى آن زمين بسيار شد – القومُ: آن قوم رفتند و پراكنده شدند. |
قَشَّ [عمومی] | قَشَّ : قَشّاً [قشّ]: از اينجا و آنجا غذا خورد – النَّباتُ: درخت خشك شد – الثَّوبُ الرَّطْبُ: لباس و جامه نَم دار كمى خشك شد – الشَّي ءَ: آن چيز را جمع آورى كرد، آن را با دست خراشيد تا سائيده شد – تِ المَرأَةُ الدَّارَ: آن زن خانه را جاروب كرد – الْقَوْمُ: آن قوم رفتند و پراكنده شدند. |
نَقَّشَ [عمومی] | نَقَّشَ : تَنْقِيشاً [نقش] الشي ءَ: آن چيز را با دو رنگ يا بيشتر رنگ آميزى كرد. |
معنی فقص در لغتنامه دهخدا
فقص . [ ف َ ] (ع مص ) شکستن بیضه را و شکافتن سر آن را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد.)
|| شکستن هر چیزی . (منتهی الارب ). رجوع به فقس و فقش شود.
فقش یعنی چه ?
چقدر گیج میزنم من
ممنون از شما
فکر کردم اصلا کجا هستم
چرا اینو سرچ کردم