شاید شما هم در مورد نوشتن سرمه ای یا سورمه ای دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( سرمه ای یا سورمه ای ? )

املای صحیح این واژه « سرمه ای » می‌باشد و نوشتن به صورت « سورمه ای » نادرست است .

سوز دل شاهانه خورشید بباید

تا سرمه کشد چشم عروس سحری را

مولانا

املای سرمه ای
املای سرمه ای

سرمه ای

سرمه ماده ای به رنگ آبی تیره می‌باشد که از مواد آرایشی در دوران قدیم بوده و زن ها آن را به لبه پلک خود میزندند . سرمه از اکسید فلزات و دوده ی گیاهان ساخته می‌شده است . کاربرد های دارویی که برای آن ادعا میشد با علم نوین رد شده است و حتی سرمه را ماده ای سرطان زا معرفی میکنند زیرا توده ای از اکسید فلزات و کربن قطعات برای سلامتی انسان مضر می‌باشد .

سرمه ای به عربی : کحلی .

تلفظ سرمه :

تلفظ سرمه

سرمه ای در لغتنامه هخدا

سرمه ای. [ س ُ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) نوعی از رنگ که برنگ سرمه باشد. (آنندراج ) :
اهل دل با آب دیده دست از جان شسته اند
تا لباس سرمه ای راچشم مستش آل کرد.

اسماعیل کاشف صفاهانی (از آنندراج ).

سرمه ای در فرهنگ عمید

سرمه ای =

  1. رنگ تیره مخلوط از سیاه و آبی.
  2. (صفت نسبی) دارای چنین رنگی.

سرمه

مترادف و معادل سرمه :

  • کحل
  • سیاهی
  • تیرگی
  • تاریکی

متضاد واژه سرمه : توتیا

/sorme/

سرمه در لغتنامه دهخدا

سرمت . [ س َ م َ ] (اِخ ) قبایل مختلف چادرنشین بوده اند.

سرمه. [ س ُ م َ / م ِ ] (اِ) معروف است و آن چیزی است که در چشم کشند. (برهان ). به عربی اثمد خوانند و به کحل مشهور است.و آن سنگی است صفایحی و براق که بسایند و سوده ٔ آن را در چشم کشند و بهترین آن سرمه ٔ صفاهانی است که ازکهپایه به هم رسد. (آنندراج ).

اثمد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). کحل. (دهار) :
همچنان سرمه که دخت خوبروی
هم بسان گرد بردارد از اوی

رودکی

و اندر کوههای وی [ طوس ] معدن پیروزه است و معدن مس است و سرب و سرمه و شبه و دیگ سنگین. (حدود العالم ).
شرطم نه آنکه تیر و کمان خواهد
شرط آنکه سرمه خواهد با غازه

بوالحر

تا زر نباشد بقدر سرمه
تا لاد نباشد بشبه لادن

فرخی

– نقطه ٔ سرمه :
سنجد جیلان بدو نیمه شده
نقطه ٔسرمه بَرِ او یک رَده

رودکی

– امثال :
بر چشم کور سرمه کشیدن چه فایده.
سرمه را از چشم میزند.


سرمه. [ س ُ م َ ] (اِخ ) نام قریه ای است سرمه خیز از بلاد فارس. (آنندراج ). نام قریه ای است از قرای فارس که در آن سرمه خیزد. (برهان ). نام دهی است به فارس نزدیک به آباده که از آن سرمه خیزد و معرب آن سرمق است. (انجمن آرا). شهرکی است به ناحیت پارس اندر میان کوه نهاده ، سردسیر جایی آبادان و با کشت و برز و نعمت بسیار و مردم بسیار. (حدود العالم ).

سرمه در لغتنامه معین

سرمه (سُ مَ یا مِ) (اِ.) گرد نرم شدة سولفور آهن یا نقره که برای سیاه کردن مژه ها و پلک ها به کار می رود. ، ~ به چشم کور کشیدن کنایه از: کار بیهوده کردن .

سرمه در فرهنگ عمید

سرمه = گردی سیاه رنگ که از سولفور آهن یا سولفور سرب به دست می آید و برای سیاه کردن مژه ها و پلک ها به کار می رود، خاکۀ سرب.

سرمه ای به انگلیسی

Englishفارسی
dark-blueسرمه ای
Navy blueرنگ سرمه ای
eyeliner
kohl
سرمه
سرمه ای به انگلیسی

مطالب پیشنهادی

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 60

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir