شاید شما هم در مورد نوشتن عرابه یا ارابه دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( عرابه یا ارابه ? )
املای صحیح این واژه « ارابه » میباشد و نوشتن به صورت « عرابه » نادرست است .
توجه داشته باشید این کلمه با املای عربی « عرابه » در زبان فارسی جایگاهی ندارد .
معنی ارابه
مترادف و معادل واژه ارابه :
- درشکه
- دلیجان
- کالسکه
- گاری
- گردونه
تلفظ ارابه :
/~arrAbe/
ارابه در لغتنامه دهخدا
( ارابة ) ارابة. [ اَ ب َ ] ( ع مص ) ارابه. ارب. عاقل شدن. خردمند شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). زیرک شدن. ( صراح ).
ارابة. [ اِ ب َ ] ( ع مص ) کسی را بگمان افکندن. بگمانی افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). بگمان انداختن. در شک افکندن.
|| شک آوردن. ریبت آوردن.
|| تهمت کردن.
|| صاحب شک وتهمت گردیدن مرد ( یعنی متهم شدن )، یا کار ناپسندی کردن.
|| جغرات ساختن شیر را. ماست بستن.
ارابه. [اَ را / اَرْ را ب َ / ب ِ ] ( اِ ) گردون. ( برهان قاطع ). گردونه . بارکش. گاری . گردون که از چوب سازند و بر آن بار کشند.
صاحب بهار عجم گوید که ارابه به الف و بای موحده و عرابه به عین مهمله و بای موحده هر دو غلط است آنچه بتحقیق پیوسته صحیح عراده به عین مهمله و دال مهمله است.
مؤلف غیاث اللغات گوید که چون در برهان و جهانگیری غرده به فتح غین معجمه و دال مهمله بمعنی گردون چوبی نوشته است به این دلیل غراده صحیح باشد بفتح غین معجمه مزید علیه غرده مذکور و اینچنین زیادت الف در فارسی بسیار آمده و بقول برهان که اهل لسان است دریافت میشود که ارابه بمعنی گردون لفظ علیحده است. ( غیاث ):
سکندر بفرمود تا جاثلیق
بیاورد ارابه و منجنیق
بیک هفته بستد حصار بلند
( منسوب به فردوسی ).
پی فرش درگاه او با ارابه
همی آورد سنگ مرمر شکوفه
میلی
روزی که بر ارابه سوارند دلبران
در دلبریست از همه این شوخ پیشترسیفی.
ارابه در لغتنامه معین
ارابه = (اَ رّ بِ ) (اِ. ) گاری با دو چرخ که از چوب می ساختند و برای حمل بار از آن استفاده می کردند.
ارابه در لغتنامه عمید
وسیلۀ نقلیۀ چرخ دار که بیشتر برای حمل و نقل بار به کار می رود ، گردونه ، گاری .
* ارابهٴ جنگی : [قدیمی] گردونه یا وسیله ای که در جنگ به کار می رود، مانند تانک ، زره پوش.
ارابه به انگلیسی
معنی | نقش | کلمات |
---|---|---|
cart | اسم | چرخ، دوچرخه، گاری، ارابه |
wagon | اسم | واگن، ارابه، بارکش |
waggon | اسم | واگن، ارابه، بارکش |
chariot | اسم | ارابه |
quadriga | اسم | ارابه، ارابه چهار اسبه رومیان قدیم |
ارابه به عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
عربة | ارابه |
عرابه در لغتنامه دهخدا
( عرابة ) عرابة. [ ع َ / ع ِ ب َ ] ( ع اِ ) فحش. || بدگوئی. ( منتهی الارب ). || اسم است اعراب را. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || فحش دهنده. ( اقرب الموارد ). ج ، عرابات.
عرابة. [ ع َرْ را ب َ ] ( اِخ ) عرابة طبی از اعمال عکا به ساحل شام است. ( معجم البلدان ).
عرابه. [ ع َرْ را ب َ / ب ِ ] ( اِ ) ارابه. وسیله نقلیه ساده که با چرخ حرکت کند. عرابه مصریان شامل صندوقی بود که بر تیره ای از چوب یا آهن قرار داشت.
چرخهایش نیز مانند چرخهای حالیه تیره دار نبود بلکه قطعه چوبی را مدور میکردند استوانه شکل نظیر قسمتی از تنه درخت و بجای چرخ استعمال مینمودند.
ادامه معنی عرابه در لغتنامه دهخدا
ودر زمان سلف نه تنها برای جنگ بلکه برای مقاصدی استعمال میشد مثلاً در بازیهای یونانیان و رومیان نیز استعمال میشد و اولین دفعه که در کتاب مقدس نام عرابه برده شده است در حکایت یوسف است پس از آن درباره خروج بنی اسرائیل از مصر است و نخستین کس که آن را در عساکر اسرائیل داخل نمود .
داود بود و سلیمان را نیز عرابه بود و شهرهای حصارداری برای آنها مقرر داشت از آن پس یکی از ملزومات عسکریه گردید و آنچه از آیات کتاب مقدس مستفاد میشود اسب عرابه و خود عرابه را از مصر می آوردند .
اما عرابه مصری دارای نشیمن گاه بود بهیئت نیم دائره متشکل و از پائین بر زبر چوبی که در طرفینش دارای دو چرخ بود قرار داشت و این عرابه ها را ازآهن نیز درست میکردند و سطح آن از ریسمان مشبک ترتیب میافت و چوبی طویل از جلو عرابه امتداد یافته بود که باسبان میپیوست و جعبه کمان و ترکش را نیز در پهلوی عرابه میساختند.
عرابه های آسوریان نیز بر همین شکل بود و گاهی اوقات سه اسب به عرابه می بستند. رؤسای عرابه ها صاحبان رتبه و درجه عالی بودند. ( از قاموس کتاب مقدس ).
و رجوع به ارابه در این لغت نامه شود.