حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه محض را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم . ( محض یعنی چه ? )
فهرست مطالب
معنی محض
مترادف و معادل «محض» :
- بی آمیغ
- پاک
- خالص
- ناب
- بحت صرف
- فقط
- به خاطر
- برای
- تا اینکه
- برای
- به ویژه
اشتباه تایپی: | lpq |
نقش: | صفت |
آوا: | /mahz/ |
ترکیب پر تکرار : | محض رضای خدا محض احتیاط |
تلفظ محض :
/mahz/
محض یعنی چه ?
معنی محض در لغتنامه دهخدا
محض. [ م َ ] ( ع ص ) هر چیز خالص. ( غیاث ) خالص. بی آمیغ ، بی غش ، بی آلایش. مجرد. صاف. ( ناظم الاطباء ). ویژه. بحت. صریح. صافی. ( یادداشت دهخدا ). چنانکه در این ترکیبات : آفرین محض، احسان محض ، جد محض، جور محض، حکمت محض، خیر محض، رحمت محض، جور محض، سعادت محض، صواب محض، ظلم محض، نور محض و نظایر آنها :
از جوهر لطائف محض آفرید رز
آنکو جهان و خلق جهان را بیافریدبشار مرغزی
هفده بار هزار هزار درم بر وی حاصل محض بود. ( تاریخ بیهقی ص 124 ).
نگاه باید کرد که چون مرد شهم و کافی بود و همه جد محض. ( تاریخ بیهقی ص 391 ).
همی گویی زمانی بود از معلول تاعلت
پس از ناچیز محض آورد موجودات پیدا را
ناصرخسرو
این هوا که گرد مردم اندر است و بدو نزدیک است ، هوای خالص محض نیست. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
ای کریمی که خوی و عادت تو
خالص بر و محض احسان است .مسعودسعد
تا پادشاه بر سیاستی که محض ظلم و جور است اقدام ننماید. ( سندبادنامه ص 101 ). سخن او نشنیدی و نصیحت او که محض شفقت بود در سمع قبول جای ندادی. ( سندبادنامه ص 115 ).
ظاهر دعوت ایشان رفض است و باطن کلمه ایشان کفر محض است. . روا نباشد در کفن مرده کنند چیزی از حریر و ابریشم محض که محظوراست. ( النهایه طوسی ج 1 ص 21 ).
خطای محض است و جهل صرف. ( اشعارالعجم ص 24 ). و الحق پادشاهی بود که از محض لطف خدا آفریده و در حجر خاصه رأفت و نعمت او پروریده. ( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 8 ).
ادامه معنی محض در لغتنامه دهخدا
– محض غلط ؛ غلط محض. غلطی که هیچ شائبه صحت نداشته باشد. ( آنندراج ) :
|| برای. بهر. زی. سوی. از برای.
– محض خاطر شما ؛ فقط برای خاطر شما. ( ناظم الاطباء ).
– محض رضای خدا ؛ از برای رضای خدا.
|| صرف. مجرد.
– به محض… ؛ به مجردِ :
نصیب شعله جواله باد خرمن من
اگر به محض رسیدن عنان نگردانم
صائب
مصطفی خان بیگدلی همه اسباب و اثاثه شاهی برای سلطان حسین میرزا به محض ادعای او به شاهزادگی چیده. ( مجمل التواریخ گلستانه ص 218 ).
|| شیر خالص. بی آب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شیری به آب نیامیخته. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). شیر خالص بدون رغوة. ( از تاج العروس ).
|| سیم بی آمیغ: فضه محض ( واحد و تثنیه و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است ). فضه محضة. ج ،محاض ، ( از منتهی الارب )، محضة، ممحوضة. ( تاج العروس ).
|| رجل محض الحسب ؛ مرد که حسب او خالص است. ( از تاج العروس ). عربی محض. خالص النسب. ( تاج العروس ).
محض. [ م َ ] ( ع مص ) خالص کردن دوستی و خیرخواهی را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). دوستی ویژه کردن.( دهار ). ویژه کردن دوستی. ( تاج المصادر بیهقی ).
|| شیر خالص خورانیدن کسی را.
|| خالص کردن شی را. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ).
|| خداوند شیر خالص شدن. ( منتهی الارب ).
محض. [ م َ ح ِ ] ( ع ص ) مرد آزمند و حریص.
|| شیر خالص. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مَحض.
محض. [ م َ ح َ ] ( ع مص ) شیر بی آمیغ نوشیدن. ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). مَحض. رجوع به محض شود.
معنی محض در لغتنامه معین
محض (مَ ) [ ع . ] (اِ. ) = خالص ، ناب ، بدون ترکیب .
معنی محض در فرهنگ عمید
۱. هرچیز خالص که با چیز دیگر آمیخته نشده باشد، خالص.
۲. صرف، بی چون وچرا.
۳. [مقابلِ کاربردی] علمی که تنها جنبۀ نظری دارد: شیمی محض.
محض به عربی
بحیرة , صارم , فقط , مطلق .
محض در زبان عربی :
متن اصلی معنی مَحِض مَحِض : مرادف (الماحض) است و بمعناى وفادار در دوستى مى باشد. مَحْض مَحْض : مص
– ج مِحَاض: خالص و پاك و صريح؛ «عَرَبِيٌّ مَحْضٌ»: و «عربيٌّ مَحْضاً» :
عرب خالص در نسب اين كلمه در مذكر و مؤنث و جمع يكسان است
زيرا مصدر است، و تأنيث و تثنيه و جمع در آن جايز است
– من اللّبن و نحوه: شير خالص بدون آب و يا چيز ديگرى؛
«بمحضِ اختياره»: به مجرد اختيار او، با رضايت كامل او.مَحُضَ مَحُضَ : مُحُوضَةً نسبُ الرجُلِ و مَحُضَ الرجُلُ في نسبه:
اصل و نسب او پاك و خالص شد.مَحِضَ مَحِضَ : مَحَضاً: شير خالص نوشيد. مَحَضَ مَحَضَ : مَحْضاً فلاناً الودَّ أو النصحَ: خالصانه با او دوستى و يا نصيحت كرد
– الرَّجُلَ: به او شير خالص نوشانيد.
ریاضی محض
ریاضی محض به آن بخش از فعالیتهای ریاضی می گویند که در آن به جنبه علمی و کاربردی کاری ندارد. این نوع فعالیت در زمینه ریاضی از قرن هیجدهم میلادی رایج بوده و در آن زمان این رشته که به «ریاضیات نظری» هم معروف بود، کاری به کاربردهای رایج ریاضیات مثل ناوبری و ستارهشناسی و فیزیک و مهندسی نداشت و با آنکه ریاضی محض فارغ از مسائل کاربردی است، اما بسیاری از مسائل ریاضی محض ریشه در مسائل عملی و کاربردی دارد.
در عین حال برخی مباحث نظری صرف و مجرد ریاضی که ظاهراً هیچ ربطی به مسائل عملی و کاربردی ندارد ناگهان بهکار رشتههای دیگر میآید. yjc(محض یعنی چه ?)
محض به انگلیسی
- mere
- downright
- absolute
- entire
- implicit
- [prep.] for
- arrant
- deadly
- pure
- rank
- sheer
- simple
- stark
- straight
- supreme
- total
- utter
محض به اسپانیایی
absoluto : مطلـق , صرف , محض ,خالص , راست .
trasl cido : صـرف, محض,خـالص .
solo : تنها, یکتا, فقط,صـرفا, محضا, فقط, تنها, محض,
solamente : فقط ، تنها , محض .
nico : فقـط , تنها , محض .
محض به آلمانی
aber : ولی, اما, لیکن,جز, مگر, باستثناي, فقط, نه تنها, بطور محض, بی, بدون.
schier :صـرف , محض,خالص,
nur bloss erst : فقط, تنها, محض,
nur : فقط, تنها, محض
lediglich : فقط, تنها, محض
محض به ایتالیایی
[chiaro[adjective : صرف , محض . [puro[adjective : صرف , محض , خالص . [ma[conjunction : ولی , اما , لیکن , جز , مگر , باستثنای , فقط , نه تنها , بطور محض, بی , بدون.محض به سوئدی
aber : ولی , اما , لیکن ,جز , مگر , باستثناي , فقط , نه تنها , بطور محض , بی , بدون .
ren/lodr tt/gir/gira : محض ,خـالص .
kapitalt : صرفا , محض ,خالص , مطلق , رك, ساده .
fullkomligt :صرفا , محض ,خالص , مطلق , رك ,ساده .
enbart : فقط, تنها, محض .
allenast : فقط , تنها ، محض , بس , بیگانه , عمده ,صرفا , منحصرا , یگانه , فقط بخاطر .
absolut : مطلـق , غیر مشـروط , مسـتقل , اسـتبدادی ,خـودرای ,کامـل , قطعی ,خـالص , ازاد از قیود فکری , غیر مقیـد , مجرد , دایره نامحـدود ،سخت , اکید ,سخت گیر , یک دنده , محض .
محض یعنی چه ?
محض به فرانسوی
(seulement(adjectif; adverbe : فقط , تنها , محض , بس , بیگانه , عمده , صرفا , منحصرا , یگانه , فقط بخاطر .
(seule (prposition; divers : فقط , تنها , محض , بس , بیگانه , عمده , صرفا , منحصرا , یگانه , فقط بخاطر .
‘qu : فقط , تنها , محض , بس , بیگانه , عمده , صرفا , منحصرا , یگانه , فقط بخاطر..
mais : ولی , اما , لیکن ,جز , مگر , باستثناي , فقط , نه تنها , بطور محض , بی , بدون.
مطالب پیشنهادی برای شما
محض یعنی چه ?