شاید شما هم در مورد نوشتن تلویزیون یا تلوزیون دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( تلویزیون یا تلوزیون ? )
املای صحیح این واژه « تلویزیون » میباشد و نوشتن به صورت « تلوزیون » نادرست است .
تلویزیون یعنی چه ?
تلویزیون از ترکیب « تله » به معنی فاصله دور + « ویزیون » به معنی دیدن ساخته شده است .
مترادف و معادل واژه تلویزیون :
- دورنما
- جامِ جَم
تلویزیون به انگلیسی :
- television
- boob tube
- small screen
- the tele video
تلفظ تلویزیون :
معنی تلویزیون در لغتنامه دهخدا
تلویزیون. [ ت ِ ل ِ یُن ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) تله ویزیون.دستگاهی است که بوسیله آن می توان حوادثی را که در صحنه مخصوص ( جایگاه فرستنده ) از مسافت چندین کیلومتری روی میدهد مشاهده کرد و صدایی که نزدیک صحنه عمل ایجاد می گردد شنید.
در دستگاههای گیرنده و فرستنده از یک لامپ اشعه کاتودی استفاده می کنند و این لامپ بشکل یک قیف سنگین شیشه ای است. بعضی چراغها در حدود سی سانتیمتر یا بیشتر طول دارند.
نزدیک قاعده لامپ کاتودی یک سیم پیچ گرم شونده از تنگستن وجود دارد. دور سیم پیچ تنگستن استوانه ای از نیکل قرار دارد. ته استوانه با مخلوطی از اکسیدهای فلزی پوشیده شده است. سیم پیچ گرم شده تنگستن استوانه نیکل را گرم می کند و اکسیدی که آن را پوشانیده است یک دسته اشعه الکترونی می دهد.
شبکه ای که دارای بار الکتریسیته منفی است الکترونها را که از راه دیگری از دسته اشعه الکترونیکی که از سوراخ کوچک شبکه اصلی خارج شده اند برمی گرداند. صفحاتی که دارای بار الکتریسیته مثبت هستند و به آند موسومند اشعه الکترونها را جذب می کنند و بر سرعت آنها می افزایند.
مجموعه کامل این دستگاه را توپ الکترونی می نامند. اگر دو صفحه را که دارای بار الکتریکی غیرهمنام هستند در مسیر الکترونی قرار دهیم دسته اشعه خم می شود. صفحه ای که دارای بار الکتریکی مثبت است بالای دسته اشعه قرار گرفته آن را جذب می کند.
صفحه زیری دارای بار الکتریکی منفی است و الکترونها را دفع می کند. میتوان برای خم کردن دسته اشعه الکترونی ، بجای صفحات باردار، آهنربای الکتریکی بکار برد. می توان دسته اشعه الکترونی را سریعتر از اینکه چشم انسان بتواند درک کند خم نمود.
ادامه معنی در دهخدا
اگر جریان متناوب را به صفحات باردار متوجه سازند بار الکتریکی سطح آنها در هر ثانیه به اندازه فرکانس آن جریان متناوب تغییر می کند. اگر جریان متناوب با فرکانس 60 بکار رفته باشد دسته اشعه در هر ثانیه 60 مرتبه بطرف پایین و 60 مرتبه بطرف بالا خم خواهد شد و چشم انسان فقط می تواند یک خط قائم نورانی در روی صفحه فلورسنت طرف پهن لامپ را ببیند.
اما اگر جریان 60 سیکل متناوب رابه صفحات باردار طرفین دسته اشعه الکترونی که در حال نوسان هستند بیفزاییم یک خط افقی درخشان روی پرده فلورسنت ظاهر می شود. با بکار بردن هر چهار صفحه باردار و جفت مغناطیس الکتریکی بنظر می رسد که دسته اشعه الکتریکی روی تمام صفحه فلورسنت محو می شود.
چشم الکتریکی – کارمایه نورانی ممکن است به کارمایه الکتریکی تبدیل شود. یک سلول فوتوالکتریک که گاهی چشم الکتریکی نامیده می شود، یک لامپ خالی از هوا است.سیمی از سر باتری در لامپ داخل می شود و به یک حلقه یا صفحه که از نیکل یا پلاتین ساخته شده است متصل میگردد. از سر دیگر باتری یک سیم داخل شیشه می شود و با پوشش پتاسیم مربوط می گردد.
وقتی که نور به پوشش پتاسیم برمی خورد الکترونها از پتاسیم بطرف صفحه نیکل حرکت می کنند. هرچه شدت نوری که به لامپ می تابد بیشتر باشد عده الکترونهایی که خارج می گردند بیشتر است.
به این طریق کارمایه نورانی به کارمایه الکتریکی تبدیل میشود. وقتی سلول فتوالکتریکی در تاریکی کامل باشد جریانی از آن خارج نمی شود. یک روشنایی خیلی کم جریانی ضعیف بوجود می آورد و اگر نور شدیدی بر پتاسیم بتابد جریان قوی تر خواهد داد و قدرت جریان با شدت نوری که به سلول برمی خورد متناسب است. می توان جریان ضعیفی را که بر اثر روشنایی کلی بوجود آید بوسیله یک لامپ دیگر تقویت کرد.
ایکونسکپ در لغتنامه دهخدا
ایکونسکپ – سلول فتوالکتریک علاوه بر آنکه در عکاسی ، ایستگاههای راه آهن و جز اینها بکار میرود در تلویزیون نیز استفاده میشود. مهندسان الکتریک بجای صفحه فلورسنت چراغ اشعه کاتودی یک پرده میکا قرار میدهند.
چشمهای الکتریکی کوچک یک طرف پرده میکا را که طرف دیگرش دارای پوشش نقره است می پوشاند. یک لامپ با این تغییرات ایکونسکپ خوانده میشود و برای ارسال تصاویر در دوربین تلویزیون بکار می رود.
وقتی نور شدیدی بر جسمی که باید عکس آن بوسیله تلویزیون پخش شود می تابد قسمتهایی از جسم که برنگ روشن هستند مانند پیراهن سفید بیشتراز قسمت های تاریک مثل یک کراوات سیاه روشنایی را منعکس می سازند.
چشمهای الکتریکی کوچک ایکونسکپ به نسبت نوری که به آنها می تابد الکترون پس میدهد، نور از جسمی که به وسیله تلویزیون پخش می شود به دسته هایی ازالکترون تبدیل می گردد که امواج تلویزیونی را که بر مراکز گیرنده فرستاده می شوند تحت تأثیر قرار دهد.
کینسکوپ – یک لامپ اشعه کاتودی دیگر در پشت گیرنده برای تبدیل کارمایه الکتریکی به کارمایه نورانی بکار می رود و دو دسته الکترونها به صفحه فلورسنت برمی خورند.شدت نور در نواحی مختلف پرده فلورسنت بوسیله عده و سرعت الکترونهایی که از دسته اشعه الکترون با سرعت حرکت می کنند تنظیم می شود. این نوع لامپ کینسکوپ نامیده می شود.
برای آنکه تصویرهایی که بوسیله ایکونسکوپ پخش می شود با کمال دقت بوسیله کینسکوپ بوجود آید، باید دسته های اشعه الکترونی در کینسکوپ و ایکونسکپ کاملاً به یک سرعت حرکت کند و هریک از آنها بایستی 24 مرتبه در ثانیه روی صفحه کاملی که بوسیله تلویزیون پخش می شود حرکت کند.
لکه های خیره کننده در یک تصویر نتیجه باقی ماندن اثر تصویر در چشم انسان است. یک میکرفن برای انتقال صحنه هایی که پخش می شود کمک می کند. ( از لاروس ) ( علم و زندگی صص 295-298 ).
معنی تلویزیون در لغتنامه معین
(تِ لِ یُ ) [ فر. ] (اِ. ) دستگاهی است که تصاویر اشیاء و اشخاص را از مسافت دور به وسیلة امواج الکترونیکی انتقال دهد.
معنی تلویزیون در فرهنگ عمید
۱. دستگاهی الکترونیکی که صورت اشیا و اشخاص و مناظر را از مرکز فرستنده دریافت و پخش می کند.
۲. [مجاز] سازمانی که مسئولیت تهیه و پخش برنامه های تلویزیونی را برعهده دارد.
آوا: /televizyon/ نقش: اسم اشتباه تایپی: jg,dcd,k
تلویزیون یا تلوزیون ?
تلویزیون به عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
تلفزيون | تلويزيون |
تلفزيون , فيديو | تلويزيون |
فيديو | تلويزيون |
تلفاز | تلويزيون |
تلفزة | تلويزيون |
تلویزیون یا تلوزیون ?
تلویزیون به انگلیسی
English | فارسی |
---|---|
television | تلویزیون |
televise | پخش شدن از تلویزیون |
televise | پخش کردن از تلویزیون |
dissipate effuse permeate pervade spread travel | پخش شدن |
newscast | پخش اخبار (رادیو و تلویزیون) |
broadcast | پخش کردن (رادیو و تلویزیون) |
simulcast | همزمان پخش کردن (رادیو و تلویزیون) |
disperse scatter sprawl spread straggle | پخش و پلا شدن |
broadcast | پخش |
distributi scattering about scattered about | پخش |
تلویزیون یا تلوزیون ?