شاید شما هم در مورد نوشتن اطاق یا اتاق دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( اطاق یا اتاق ? )
نوشتن این واژه به صورت « اطاق » یا « اتاق » صحیح میباشد اما امروزه نوشتن آن با « ت » رایج تر است .
فهرست مطالب
اتاق یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه اتاق :
- بیت
- حجره
- خانه
- سرا
- منزل
- سراچه
- چهار دیواری
- جای دیوار دارو مسقف در سرا
- خیمه
اتاق خواب = شبستان .
تلفظ اتاق :
/~otAqxAb/
/~otAq/
معنی اتاق در لغتنامه دهخدا
( اتآق ) اتآق. [ اِت ْ ] ( ع مص ) پر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). پر کردن حوض و مشک و آوند از آب.
|| اتآق قوس ؛ تمام کشیدن کمان را.
اتاق.[ اُ ] ( ترکی ، اِ ) خانه و خیمه و بجای قاف غین معجمه نیز آمده و شاید اصل آن وثاق عربی باشد و ترکان عثمانی ( ( اُدَه ) ) تلفظ کنند و صاحب غیاث اللغات بنقل ازمصطلحات و لغات ترکی این لفظ را ترکی دانسته است.
معنی اتاق در لغتنامه معین
اتاق ( اُ ) [ تر. ] (اِ. ) =
- خانه ، چهاردیواری دارای سقف .
- خیمه . اطاق ، اوتاغ و اوتاق هم گویند.
معنی اتاق در فرهنگ عمید
- بخشی از یک ساختمان شامل دیوار، سقف، و در برای سکونت یا کار.
- قسمتی از وسیلۀ نقلیه که سرنشینان در آن می نشینند.
- محفظه ای در دستگاه یا وسیلۀ باربری: اتاق بار.
- اتاق انتظار: اتاقی در کنار اتاق پذیرایی که مراجعه کنندگان در آنجا می نشینند تا نوبت ملاقات به ایشان برسد.
- اتاق بازرگانی: (اقتصاد ) سازمان و محلی که جمعی از بازرگانان برای بحث و شور در امور اقتصادی تشکیل می دهند و دارای رئیس و هیئت مدیره است.
- اتاقخواب: اتاقی که برای خوابیدن ترتیب دهند، خوابگاه.
- اتاق عمل: (پزشکی ) اتاق جراحی، اتاق مخصوصی در بیمارستان که دارای تخت عمل و وسایل جراحی است و بیماران را در آنجا زیر عمل جراحی قرار می دهند.
- اتاقکار: اتاقی که برای کار کردن ترتیب بدهند و در آنجا را کار کنند.
- اتاق ناهارخوری: اتاقی که در آن غذا را می خورند.
اتاق به فرانسوی
(chambre (nom f minin : اتاق, خانه , جا , فضا , محل .
(atelier (nom masculin : پیشه گاه , اتاق کار , کارگاه .
اتاق به آلمانی
(raum (m : اتاق .
(kammer (m : اتاق , خانه . [halle (f)[noun : سرسرا , تالار , اتاق بزرگ , دالان , عمارت .
(zimmer (n : اتاق , خانه , جا, فضا, محل, موقع, مجال, مسکن گزیدن, منزل دادن به , وسیعتر کردن. [werkstatt(f)[noun : اتاقکار , کارگاه .
(stube (f : اتاق , خانه , جا, فضا, محل .
(sprechzimmer (n : اتاق نشیمن , سالن نشیمن .
اتاق به اسپانیایی
cabida : اتاق , خانه .
sitio : محل , مکان ,جا , محل , مرتبه , قرار دادن ,گماردن , اتاق ,خانه ,جا , فضا , محل .
sala : اتاق نشیمن .
hall : سرسرا , تالار , اتاق بزرگ , دالان , عمارت , کریدور , تالار ورودي .
habitaci n :خوابگاه , اطاق خواب , اتاق , تالار , اتاق خواب , خوابگاه .
espacio : اتاق ,خانه ,جا , فضا , محل .
cuarto : اتـاق , اتاق خواب .
اطاق یعنی چه ?
مترادف معادل واژه اطاق:
- بیت
- خانه
- حجره
- دکه
- دفتر
- اتاق
- چهاردیواری
- اتاغ
- سراچه
/~otAq/
معنی اطاق در لغتنامه دهخدا
اطاق. [ اُ ] ( اِ ) صاحب فرهنگ نظام در ذیل اتاغ آرد: یک حجره از حجرات خانه. مثال : در خانه من چندین اتاغ است. لفظ مذکور ترکی را با قاف ( اتاق ) و با طا ( اطاق ) هم می نویسند و در تحریر امروز ایران آخری ( اطاق ) رایج است.
در اصل زبان فارسی خانه را سرا و اطاق را خانه میگفتند، اکنون هم در بسیاری از السنه ولایتی همان طور است. ( فرهنگ نظام ).
و صاحب آنندراج در ذیل اتاق و اتاغ آرد: خانه و خیمه. حجره و یورد و خانه و شبستان و جایی که آدمی در آن آسایش میکند و محلی که در آن رخت و سامان و اسباب خانه را میگذارند. ( ناظم الاطباء ). وثاق. مشکو. دورین. کریچه. ( یادداشت مؤلف ).
ترکیبات واژه اطاق در لغتنامه دهخدا
– اطاق بار ؛ دربار. اطاقی که اجازه حضور دهند.
– اطاق بازرگانی ؛ جایگاه و سازمانی که بازرگانان در آنجا درباره اقتصادیات کشور تبادل افکار و همکاری میکنند و دارای رئیس و هیئت مدیره است. ایوان بازرگانی.
– اطاق بزرگ ؛ اطاقهای بزرگ و وسیع را تالار یاسالن نامند.
– اطاق پذیرایی ؛ مهمانخانه. اطاقی که در آن مهمانان را می پذیرند و دارای مبل واثاث بهتری است نسبت به اطاقهای دیگر هر خانه.
– اطاق ترن ؛ اطاقهای کوچک ترن راکوپه خوانند.
– اطاقچه ؛ اطاق کوچک. اطاقک.
– اطاق خواب ؛ خوابگاه. اطاقی که مخصوص خوابیدن ترتیب دهند.
– اطاقدار ؛ آنکه اطاقی را نگهبانی کند.
– || آنکه دارای اطاق باشد.
– اطاقداری ؛ نگهبانی اطاق.
– || داشتن اطاق.
– اطاق زیر استمات ؛ ( در اصطلاح گیاهشناسی ) محوطه بزرگی که در زیر سلولهای استماتی قرار دارد.
– اطاق سفره خانه ؛ اطاق غذاخوری. مهمانخانه. رجوع به اطاق غذاخوری شود.
– اطاق عروس ؛ اطاقی را که در آنجا عروس منتظر داماد میباشد خوزه و خووزه نیز گویند. ( ناظم الاطباء )
– اطاق عمل ؛ اطاقی که در بیمارستان برای عمل جراحی ترتیب دهند و دارای وسایل و ابزار جراحی باشد.
– اطاق غذاخوری ، ناهارخوری ، سفره خانه ؛ اطاقی که در آن غذا می خورند و وضع میز و صندلی آن با اطاقهای دیگر فرق دارد.
– اطاقک ؛ اطاق کوچک. اطاقچه. رجوع به اطاقچه شود.
– اطاقکار ؛ اطاقی که درخانه آن را برای انجام دادن کار اختصاص دهند.
– اطاق گرده ؛ ( اصطلاح گیاهشناسی ) مجرای میکروپیل را در بازدانگان اطاق گرده نامند و این مجرا در بازدانگان کمی وسیعتر از نهاندانگان است و مقدار بسیاری دانه گرده در آن مجتمع میگردد، مجرا یا فضای وسیع مزبور در انتهای تخمک بازدانگان است.
– اطاقِ مرطوب ؛ ( اصطلاح شیمی ) ابزاری است که برای آزمایشهای شیمیایی مورد استفاده قرار می گیرد.
– اطاق ناهارخوری . رجوع به اطاق غذاخوری شود.
– هم اطاق ؛ همحجره. کسی که با دیگری در اطاقی بسر برد.
رجوع به اتاق شود.
معنی اطاق در لغتنامه معین
اطاق ( اُ ) [ تر. ] (اِ. ) = حجره ، خانه .
معنی اطاق در فرهنگ عمید
= اتاق
آوا: /~otAq/ اشتباه تایپی: hxhr
hjhrنقش: اسم