شاید شما هم در مورد نوشتن سوغات یا سوقات دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( سوغات یا سوقات ? )
املای صحیح این واژه « سوغات » میباشد و نوشتن به صورت « سوقات » نادرست است .
البته باید توجه داشت در گذشته های دور ، نوشتن این کلمه با « ق » نیز رایج بوده است اما امروزه خیر .
معنی سوغات
مترادف و معادل واژه سوغات :
- کالایی که در بازگشت از سفر برای دوستان و آشنایان به هدیه میآورند .
- ارمغان
- تحفه
- رهاورد
- هدیه
- ره آورد
- یادبود
- یادگار
تلفظ سوغات :
/sowqAt/
سوغات شهرهای ایران
شهر | سوغات |
---|---|
تهران | توت خشک |
کرمان | زیره، حنا، قالی، قاووت، پسته، کلمپه و قطاب |
سیرجان | پسته |
قم | سوهان |
اصفهان | گز ، پولکی |
تبریز | قرابیه، نوقا، ریس و قند پنیری |
ارومیه | سوجوق |
زنجان | چاقو |
چالوس | تمشک |
لاهیجان | کلوچه ، چای |
فومن | کلوچه گردویی |
ایلام | ترخینه |
بوشهر | سبزی توله ، خرما خارک |
دلوار | میوه کنار |
بیرجند | عناب |
مشهد | زعفران |
همدان | گردو |
اهواز | رطب |
زاهدان | کشک زرد |
قزوین | شیرینی پادرازی |
کرمانشاه | روغن ، کاک |
رشت | رشته خوشکار |
رودبار | زیتون ، زیتون پرورده |
معنی سوغات در لغتنامه دهخدا
سوغات : [ س َ ] ( ترکی – مغولی ،اِ ) تحفه. هدیه. ( از آنندراج ). تحفه. هدیه. ( مجموعه مترادفات ص 88 ). ره آورد. ( فرهنگ رشیدی ) ( غیاث ). ره آورد که دوستان برای دوستان آرند و مطلق ارمغان و بخشش را نیز گویند و این زبان خوارزمی است. ( مننسکی ازتتمه برهان چ هند، یادداشت بخط مولف ) :
گر نسیم سحر از زلف تو بویی آرد
جان فشانیم بسوغات نسیم تو نه سیمسعدی ( خواتیم )
بهتر از جان به بر ای خواجه متاعی به در دوست
که بسوغات نبرده ست کسی زیره بکرمانسنجر کاشی ( از آنندراج ).
معنی سوغات در لغتنامه معین
(سَ یا سُ ) [ تر. ] (اِ. )
- هدیه ، تحفه .
- ره آورد.
معنی سوغات در فرهنگ عمید
سوغات : هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد، راه آورد، ره آورد، ارمغان.
- اشتباه تایپی: s,yhj
- آوا: /sowqAt/
- نقش: اسم
- سوغات به عربی : حاجة تذکارية
- سوغات به انگلیسی : gift , present , souvenir
- سوغات به آلمانی : Andenken (n), Reiseandenken (n)
سوقات در لغتنامه دهخدا
سوقات. [ س َ / سُو ] ( ترکی – مغولی ، اِ ) سوغات :
شعرت آوردم بسوقات و بطنزم عقل گفت
نزد موسی تحفه آورده ست سحر سامری
ابن یمین
رجوع به سوغات شود.
بخشش، سفته، تحفه، اهداء، عطا، عطیه، هدیه، پیشکش، ره اورد، تقدیم، زمان حال، زمان حاضر، سوقات
خیلی جالب بود برام
شاید بیشتر مردم نمیدونن