حتما برای شما هم پیش آمده است ، عبارت از این حیث را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم . ( از این حیث یعنی چه ? )

از این حیث
از این حیث

معنی از این حیث

عبارت «از این حیث» یعنی :

  • از این جهت
  • از این لحاظ
  • یه جهت
  • از این رو

تلفظ از این حیث :

تلفظ از این حیث

معنی «من حیث لایحتسب» = از آنجا که گمان نرود ، دستاوردی بدون تلاش .

اشتباه تایپی: hc hdk pde .

حیث یعنی چه ?

مترادف و معادل واژه حیث :

  • بابت
  • جهت
  • لحاظ
  • جا
  • هرجا
  • هرکجا

/heys/

مترادف حیث :

  • نسبت
  • رابطه
  • احترام
  • عزت
  • تکریم
  • حیثیت
  • رجوع
  • حرمت
  • حیث
  • بزرگداشت

معنی حیث در لغتنامه دهخدا

حیث. [ ح َ ث ُ / ث َ / ث ِ ] ( ع اِ ) جا. ( منتهی الارب ). آنجا. ( ترجمان عادل بن علی ). کجا. هر کجا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و آخر آن مبنی بر هر سه حرکت ( فتح و کسر و ضم ) آید. ( منتهی الارب ).

حیث ظرف مکان است مبنی بر ضم که بجمله اضافه میشود و کسی که ادعا میکند که حیث به مفرد هم اضافه میشود بقول را جز استدلال کند: «اما تری حیث سهیل طالعاً» ولی جمهور علمای نحو مجرور بودن سهیل را انکار کرده اند و گفته اند سهیل مبتداست و خبر آن محذوف است.

هرگاه مای کافه به حیث ملحق گردد معنی شرط میدهد و در این صورت دو فعل را مجزوم میسازد. ( اقرب الموارد ).

|| هرزمان نیز آید. ومتی بکار رود. (اقرب الموارد).

  • از این حیث ؛ از این روی. از این جهت.
  • از حیث؛ از لحاظ. از نظر. از جهت.
  • از حیث ؛ ب ِ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( ناظم الاطباء ).
  • بحیث ؛ بدانگونه.

معنی حیث در لغتنامه معین

(حِ ) [ ع . ] (اِ. ) =

  1. جا، هر جا.
  2. جهت ، لحاظ .

معنی حیث در فرهنگ عمید

۱. دلیل، علت.
۲. [قدیمی] جا، مکان.



*از این حیث: از این بابت، از این جهت .
* از حیثِ: از لحاظِ، از جهتِ، از نظرِ.

حیث به عربی

متن اصلیمعنی
حَيْثُ حَيْثُ : [حيث]: ظرف مكان و مبنى بر ضم است؛
«حَيْثُ انَّ»: براى اينكه «مِنْ حَيْثُ»: از جائيكه؛
«حَيثُ كان»: هر جا كه باشد؛ «مِن حيثُ الثَّقَافة»: از آنچه كه به فرهنگ تعلق دارد؛
«من حيثُ هو»: او به تنهائى؛ «العَالَمُ من حيثُ هو» : جهان همانست كه بوده؛
«من حيثُ يَدْرِى و لَا يَدْري»: آيا ميداند يا نميداند؛ «من حيثُ انَّ»: نظر باينكه؛
«بحيث انَّ»: نظر باينكه، از اين رو.
حيثحيث : کجا , هرکجا , در کجا , در کدام محل , درچه موقعيتي , 
در کدام قسمتاز کجا , از چه منبعي , اينجا , درجايي که
من حَيثُاز حيث، از نظر، از لحاظ، از جنبه، به طريق، از راه.
إلي حَيثُتا جايي كه، تا آنجا كه.
حيثُ أنَّ در حالي كه، در صورتي كه، نظر به، نظر به اين كه،
با توجه به، از آنجا كه، بر اساس، برپايه، بنابه، جايي كه.
من حيث المبدأاصولا، به طور اصولي، اساسا، قاعدتا، به طور مبنايي
حیث به عربی

از این حیث به سوئدی

d ri : در این , درانجا , از این بابت , از این حیث .

حیث به انگلیسی

  • circumstances
  • respect
  • therein : در آن، در آن جا، از آن بابت، از آن حیث.

حیث و بیث در لغتنامه دهخدا

حیث و بیث. [ ح َ ث ُ ب َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) گیرودار. ( ناظم الاطباء ).

من حیث المجموع یعنی چه ?

مترادف و معادل «من حیث المجموع» :

  • از هر نظر
  • به طورکلی
  • جمعاً
  • روی هم رفته
  • کلاً
  • در کل

/menheysolmajmu~/

من حیث المجموع در لغتنامه دهخدا

من حیث المجموع. [ م ِ ح َ ثِل ْ م َ ] ( ع ق مرکب ) بر روی هم. روی هم رفته. ( یادداشت مرحوم دهخدا ): من حیث المجموع باید این کار خوب تمام شود.

من حیث المجموع در لغتنامه معین

(مِ. حِ ثُ یا ثِ لْ مَ ) [ ع . ] (ق مر. ) ر وی هم رفته ، جمعاً، مجموعاً.

من حیث المجموع در فرهنگ عمید

روی هم رفته، مجموعاً.

من حیث لایشعر در لغتنامه دهخدا

من حیث لایشعر. [ م ِ ح َ ث ُ ی َ ع ُ ] ( ع ق مرکب ) لاعن شعور. بدون ادراک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

مطالب پیشنهادی

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.8 تعداد آرا: 304

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir