شاید شما هم در مورد نوشتن دریغ یا دریق دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . (دریغ یا دریق ?)
املای صحیح این واژه « دریغ » میباشد و نوشتن به صورت « دریق » نادرست است .
فهرست مطالب
دریغ یعنی چه ?
مترادف دریغ :
- افسوس
- اندوه
- مضایقه
- وا حسرتا
- هیهات
- پشیمانی
- تاسف
- تحسر
- خودداری
دریغ در جدول : | اسف، افسوس |
آوا: | /dariq/ |
اشتباه تایپی: | nvdy |
نقش: | اسم |
دریغ به عربی : | اسف |
دریغ به انگلیسی : | alas lament lamentation pity regret remorse shame sigh sorriness sparing refusal |
تلفظ دریغ :
/dariq/
معنی دریغ در لغتنامه دهخدا
دریغ [ دِ/ دَ ] ( اِ ) افسوس و اندوه و دشوار و اندوه کردن بر تقصیرات گذشته ( از برهان )، افسوس و اندوه ( غیاث )، صاحب آنندراج گوید کلمه ای است که در محل تأسف و تحسر گویند و بدین معنی با لفظ خوردن مستعمل است -انتهی، رنج و اندوه و آزار و پشیمانی و حسرت و افسوس و تأسف بر گناهان و تقصیرات گذشته و آه و زاری. ( ناظم الاطباء ) حسرة ( از دهار ) اسف خوردن، متأسف شدن، حسرت بردن، متحسر شدن، فسوس، استهزاء، سخره .
– اشک دریغ ؛ اشک حسرت : انگشت را از ستردن اشک دریغ هم پرداختگی آن نبود که نقش کشف الحال بستی ( منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 96 ).
– دست دریغ بهم سودن ؛ دست تأسف و تحسر بهم مالیدن .
|| مضایقه، مضایقت، روا ناداری ضنت.
– بی دروغ و دریغ: راست و بی تبعیض .
– بی دریغ: بی مضایقه، بدون بخل.
|| ( صوت ) کلمه ای است که آن را در مقام تأسف و حسرت گویند ( برهان )، کلمه ای باشد که در محل حسرت و افسوس وتأسف گویند ( جهانگیری ) کلمه ای است که بدان حسرت خورند برگذشته و فوت شده ( منتهی الارب ذیل لهف ).
ادامه معنی در لغتنامه دهخدا
واژه ای است که در محل تأسف و تحسر گویند و بدین معنی بالفظ خوردن مستعمل است، و انگشت دریغ و پشت دست دریغبه ترکیب می آید ( از آنندراج )، از سر حسرت و ندامت و اندوه و پشیمانی و فوت فرصت و اسف بر مرگ کسی گویند ( صحاح الفرس ).
کلمه غیر موصول که در حسرت و افسوس استعمال می شود ( ناظم الاطباء )، عمل پشیمانی خوردن، عمل حسرت آوردن بر گذشته ( یادداشت مرحوم دهخدا )، بیداد، افسوس، فسوس، درد، دردا، حیف، اسفاًعلی، حیف از.
– آه و دریغ : آه و افسوس.
– ای دریغ ؛ وا اسفا، دریغا ( یادداشت مرحوم دهخدا ) افسوس، حسرتا، اسفاً علی، یا اسفی ( دهار ).
– دریغ که : کاش، دریغ من : وای من، یا ویلتاه، واحسرتا.
دریغ و درد : دریغا، دردا، واحسرتا، یاحسرتا، افسوس ( یادداشت مرحوم دهخدا ) دریغا و دردا.
|| ( اِ ) انکار و امتناع و عدم قبول و مخالفت ( ناظم الاطباء ) رد، انکار، نکول، امتناع، اباء .
معنی دریغ در لغتنامه معین
(دِ یا دَ )(اِ ) =
- افسوس ، اسف .
- کلمه ای که در حسرت و افسوس استعمال شود.
معنی دریغ در فرهنگ عمید
- افسوس، حسرت.
- (شبه جمله ) کلمه ای که برای ابراز حسرت، پشیمانی، اندوه، و غم بر زبان آورده می شود: دریغ که او زد و رفت.
- (اسم مصدر ) مضایقه، امتناع.
- دریغ آمدن: = * دریغ داشتن
- دریغ خوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] افسوس خوردن.
- (مصدر متعدی ) :دریغ داشتن
- مضایقه کردن از دادن چیزی به کسی.
- خودداری از کمک کردن به کسی.
* دریغ کردن: (مصدر متعدی ) = * دریغ داشتن
دریغ رو بیشتر به افسوس معنی کرده اند
ممنون از مطلب خوبتون
عالی