شاید شما هم در مورد نوشتن الک یا علک دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . (الک یا علک ?)
املای صحیح این واژه « الک » میباشد و نوشتن به صورت « علک » نادرست است .
فهرست مطالب
الک یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه الک :
- آردبیز
- صافی
- غربال
- غربیل
- بوجار
- سرند
- چنگ
- در بازی الک دو لک نام چوب کوچک است مقابل دولک
اشتباه تایپی: | hg; |
آوا: | /~Alak/ |
نقش: | اسم |
الک در جدول کلمات : | سرند |
الک به عربی : | تدقیق قیثارة منخل |
الک به انگلیسی : | mesh sieve hairsieve |
تلفظ الک :
/~Alak/
معنی الک در لغتنامه دهخدا
آلک آلک [ ل َ ] ( اِ ) آله، اُشنه، ( ریاض الادویه )، دوالک، ( ریاض الادویه ) ( بحرالجواهر ).
|| سنبل الطیب.
الک [ اَ ل َ ] ( اِ ) موبیز، مأخوذ از ترکی است ( ناظم الاطباء )، تنگ بیز، پرویزن، آردبیز ( در تداول اهالی خراسان ماشو گویند ). مانند غربال است ولی سوراخ های الک کوچکتر است.
- اِستَنبُلی ؛ در تداول عامه ، الکی که از سیم باریک بافته باشند.
- سیمی ؛ الکی که از سیم بافته باشند.
- مویی ؛ الکی که از موی یال اسب یا دم آن میبافند ، منخل شَعر.
|| چوب بلندتر، از دو چوب الک دولک، رجوع به الک دولک شود .
الک [ اَل ِ ] ( اِ ) بمعنی بیجاده است یعنی خرده جواهر ( فرهنگ شعوری ج 1 ورق 138 ب از شرفنامه منیری )، قسمی سنگ قیمتی ( از ناظم الاطباء ).
ادامه معنی الک در لغتنامه دهخدا
||(ص) بیچاره ( شرفنامه منیری ) ( مؤید الفضلاء ) بیچاره و ناامید و بینوا ، ظاهراً معنی صحیح کلمه، بیجاده است که در شرفنامه و مؤیدالفضلا مصحف شده و بصورت «بیچاره » آمده است، و ناظم الاطباء آنرا بصورت دو معنی نقل کرده است .
|| گفته اند بمعنی راه است، ( از مؤیدالفضلاء ) راه، || یابو ( ناظم الاطباء ).
الک [ اَ ] ( ع مص ) خاییدن لگام را ( مصادر زوزنی )، لگام خاییدن [ اسب ] ( تاج المصادر بیهقی )، خاییدن اسب لگام را، لغتی است در علک ( از ذیل اقرب الموارد ).
||فرستادن پیغام ( مصادر زوزنی ) رسانیدن رسالت و پیغام ( از اقرب الموارد ).
الک [ اَ ل ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج که در 9000 گزی باختر کامیاران و 9000 گزی باختر شوسه کرمانشاه به سنندج قرار دارد.
دامنه و سردسیر است. سکنه آن 417 تن هستند که مذهب تسنن دارند و به کردی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و رودخانه الک تأمین میشود.محصول آن غلات و لبنیات ، و شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 )، در تاریخ کرد ( ص 97 ) اِلِک = القی آمده است. رجوع به تاریخ مذکور شود.
الک [ ل ْ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از بلوک فامور در مغرب شیراز، رجوع به فارسنامه ناصری جزء دوم ص 227 شود.
الک در لغتنامه معین
(اَ لَ ) (اِ ) غربال .
فرهنگ عمید :
الک = والک
- وسیله ای گرد و دیواره دار، با سوراخ های ریز که برای جدا کردن ناخالصی گَردها و حبوبات به کار می رود، آردبیز، موبیز.
- چوب بلند بازی الک دولک.