شاید شما هم در مورد نوشتن شیلنگ یا شلنگ دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . (شیلنگ یا شلنگ ?)
املای صحیح این واژه « شیلنگ » می‌باشد و نوشتن به صورت « شلنگ » نادرست است .
واژه شلنگ به معنی رقص، گام، پا و… در شعر زیر از روکی (پدر شعر فارسی متولد ۴ دی ۲۳۷ خورشیدی) آورده شده است و نمیتواند به آنچه امروزه در محاوره شلنگ گفته می‌شود مربوط باشد :
بدان مرغک مانم همی که دوش
بر آن شلنگ گلبن همی فنود
شیلنگ چیست ?
شیلنگ نوعی لوله انعطاف پذیر برای انتقال سیالات در فواصل کوتاه می‌باشد، این واژه از زبان آلمانی (schlauch) وارد زبان فارسی شده است.
زمانی که موارد زیر مورد نیاز باشد :
فاصله انتقال سیال کوتاه
انتقال سیال دائمی نباشد
انعطاف در مسیر انتقال لازم باشد
بودجه کم (نسبت به لوله)
نیاز به سرعت نصب بالا
شیلنگ ها اکثرا برای انتقال سیالات (گاز، مایع) کاربرد دارد، اما در موارد خاص میتوان جامدات را به همراه سیال در شیلنگ به حرکت درآورد. به عنوان مثال میتوان دانه های گندم را به همراه هوا در طول شیلنگ به حرکت درآورد.
| شیلنگ : | لوله پلاستیکی برای آبپاشی یا جابجا کردن سیالات |
| شیلنگ به انگلیسی : | hose |
| اشتباه تایپی : | adgk’ agk’ |
| شیلنگ به عربی : | خرطوم |
تلفظ شیلنگ :
معنی شیلنگ در لغتنامه دهخدا
شیلنگ [ ل َ ] ( اِ ) لوله ای است لاستیکی که در کارهای فنی مورد استفاده قرار می گیرد. از این لوله برای انتقال آب یا مواد سوختی ( بنزین و غیره ) در فواصل متحرک ماشین‌ها و اتومبیل استفاده می شود، و آن دارای انواع مختلف است : شیلنگ لاستیکی ساده ، شیلنگ نسوز و شیلنگ آجیده که در ساختمان آن نخ ابریشم یا رشته های نازک سیمی بکار رفته است.
از شیلنگ برای آب پاشی در باغبانی و دستگاه‌های آتش نشانی نیز استفاده می شود. قطر دهانه شیلنگ متفاوت و بسته به مورد استفاده است. ( از فرهنگ فارسی معین ).
معنی شیلنگ در لغتنامه معین
(لَ ) [ آلما] (اِ) لوله ای از جنس لاستیک که از آن برای انتقال آب ، بنزین ، هوا و… استفاده می کنند.
فرهنگ عمید:
لولۀ لاستیکی یا پلاستیکی برای آب پاشی یا جابه جا کردن مایعات از ظرفی به ظرف دیگر.
شلنگ یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه شلنگ :
- جست وخیز
- گامهای بلندهنگام راه رفتن
- قدم بلند
- قدم بلند مسافت بین دو قدم .
- نوعی جست و خیز به هنگام راه رفتن یا رقصیدن شلنگ تخته
- جست واژگونه
- بر جستن از جایی به جایی قدم بلند و گام بزرگ
شلنگ در لغتنامه دهخدا
شلنگ [ ش ِ / ش َ ل َ ] ( اِ ) ران آدمی و بدین معنی مزید علیه شل است ( آنندراج )، || مسافت مابین دو قدم ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ) || برجستن ( آنندراج ).
شلنگ [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ ] ( اِ ) برجستگی و فروجستگی شاطران از برای ورزش ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ).
برجستن از جایی به جایی ( غیاث ).
|| ( شاید از شاه بمعنی بزرگ و لنگ بمعنی پای از بن ران تا نوک پنجه )، گام فراخ، و با انداختن و زدن صرف شود ( یادداشت مؤلف ).
مشق راه رفتن بسیار بر نهجی که پاشنه پای به سرین رسد ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء )، قدم بلند و گام بزرگ ( فرهنگ لغات عامیانه ).
– شاه شلنگ : قدم بسیار بلند ( یادداشت مؤلف ).
|| در بیت ذیل اگر غلط نقل نشده باشد معنی کلمه را نمیدانم. ( یادداشت مؤلف ) :
بدان مرغک مانم همی که دوش
بر آن شلنگ گلبن همی فنود(رودکی از اسدی ).
معنی شلنگ در لغتنامه معین
(شَ لَ ) (اِ ) =
- گام بلند.
- نوعی جست و خیز با گام های بلند به هنگام راه رفتن ، ~تخته انداختن الف – با حرکات بی قاعده و مستانه بالا و پایین جستن ، رقص شتری کردن – ب – ول گشتن و همه جا رفتن .
معنی شلنگ در فرهنگ عمید
نوعی جست و خیز و برداشتن گام های بلند هنگام راه رفتن، جست وخیز، شلنگ تخته.
* شلنگ انداختن: (مصدر لازم ) [عامیانه]
- جست وخیز کردن.
- قدم بلند برداشتن.
گویش مازنی : /sheleng/ گام بلند .