حتما برای شما هم پیش آمده است عبارت «تکدر خاطر» را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( تکدر خاطر یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی تکدر خاطر
عبارت تکدر خاطر از کنار هم قرار گرفتن، «تکدر» به معنی { آزردگی، تیرگی، رنجیدن و..} بعلاوه «خاطر» به معنی { دل، اندیشه، یاد، قلب و..} ساخته شده است.
برای « تکدر خاطر » میتوان موارد زیر را مترادف و معادل دانست:
- دل آزردگی
- دخوری
- رنجیده خاطر
- دلگیر
آوا: | takaddor_xAter |
اشتباه تایپی: | j;nv ohxv |
تکدر خاطر در حل جدول: | دلآزردگی دلخوری تشویش خاطر |
تلفظ تکدر خاطر:
مکدر شدن:
۱. تنگدل شدن، غمین شدن، دلگیر شدن، غمگینشدن
۲. آزردن، آزرده شدن، ناراحت شدن، آزردهخاطر شدن ≠ محفوظ شدن، مشعوفشدن
تکدر یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه تکدر:
- آزردگی
- دل آزردگی
- دل تنگی
- کدورت
- تیره شدن
- کدرشدن
- دل تنگ شدن
- دل آزرده شدن
- رنجیدن
- رنجاندن
- اذیت کردن
- آزار رساندن
- دلگرانی
آوا: | /takaddor/ |
تکدر به انگلیسی: | being offended, offence |
اشتباه تایپی: | j;nv |
جمع تکدر: | تکدرات |
معنی تکدر در لغتنامه دهخدا
تکدر [ ت َ ک َدْ دُ ] ( ع مص ) تیره شدن آب و عیش و جز آن ( تاج المصادر بیهقی )، تیره عیش شدن ( زوزنی ) تیره شدن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد )، و یقال : تکدر و تکدرت معیشة ( اقرب الموارد ).
کدورت و تیرگی و تاریکی و مهمومی و ترشرویی و آشفتگی ( ناظم الاطباء ).
|| ( اصطلاح طب ) ورم غیر حاد ملتحمه. رمد خفیف ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) نزد پزشکان چشم درد سبک را نامند.
چنین است در بحر الجواهر، و در آقسرائی گفته : تسخن و ترتب که عارض چشم شود و مانند چشم درد، چشم را دردناک کند. و آن مانند درد چشم دارای ورم نباشد بلکه از حیث عوارض بیماریی است شبیه به رمدو سبب حدوث این بیماری سبب های خارجیه است از قبیل وارد شدن ضربه بچشم و یا بر زمین افتادن و یا آفتاب که حرارتش زیاده باشد… ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
معنی تکدر در لغتنامه معین
(تَ کَ دُّ ) [ ع] (مص ل) تیره شدن، کدر شدن .
فرهنگ عمید:
۱. کدر شدن، تیره شدن.
۲. [مجاز] دلتنگ شدن.
۳. [مجاز] تیرگی خاطر.
خاطر یعنی چه ?
مترادف و معادل خاطر:
- حافظه
- یاد
- اندیشه
- فکر
- دل
- ذهن
- ضمیر
- قلب
- طبع
- قریحه
- آنچه دردل گذرد
- ویر
- هوش
آوا: | /xAter/ |
خاطر به انگلیسی: | mind heart memory sake behalf consciousness |
اشتباه تایپی: | ohxv |
خاطر در جدول کلمات: | یاد |
خاطر به عربی: | ذکری , عقل |
معنی خاطر در لغتنامه دهخدا
خاطر [طِ] (ع اِ) آنچه در دل گذرد ( از منتخب ) ( بهار عجم ) ( خیابان ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج )، فکر، اندیشه، ادراک، ( ناظم الاطباء ) خیال، قریحه :
گر این گفته داد است ره بسپرید
وگر نیست از خاطرم بسترید(فردوسی)
با خاطر عطاردی و با جمال ماه
با فر آفتابی و با سعد مشتری(فرخی)
صاحب فرهنگ آنندراج گوید: صفات زیر با خاطر بکار میرود: غمناک ، شوریده ، آزرده ، پژمان ، نژند، مجروح ، فاتر، رمیده ، وحشت رسیده ، آزرده ، صاف ، لطیف ، وقاد، نازک ، بیدار، الفت پذیر، خطیر، عاطر، گنج ریز، مردآزمای.
ادامه معنی خاطر در لغتنامه دهخدا
خاطر با مصادر زیر می آید و مصدر مرکب می سازد: شکستن ، برهم خوردن ، بر هم شدن ، رمیدن ، گرفتن ، ماندن در چیزی.
- آسوده خاطر : آسوده خیال : آسوده خاطر و سلیم نفس بگذاشت.
- بار خاطر: آنچه یا آنکه موجب کلفت و زحمت باشد.
- پراکنده خاطر: پریشان خاطر، مشوش اندیشه، حواس پرت.
- تسکین خاطر: تسلی خاطر.
- تشویش خاطر: نگرانی خیال.
- تعلق خاطر: علاقه داشتن. عشق بچیزی داشتن. میل بکسی داشتن.
- جمعیت خاطر: جمع بودن حواس، مقابل پراکندگی خاطر.
- خسته خاطر: ناراحت، پریشان فکر.
- شکسته خاطر: شکسته دل.
- کوفته خاطر: ملول شده، متألم شده.
- نگران خاطر: آنکه نگران و مضطرب باشد.
- بخاطر آمدن: بذهن رسیدن، بیاد آمدن.
- مصدر بخاطر آوردن: بیاد آوردن، به ذهن آوردن : هر چه از مصلحت مملکت بخاطرآورد بعمل درنیاورد ( مجالس سعدی ).
- بخاطر سپردن: از بر کردن، حفظ کردن، بیاد گرفتن.
- به خاطر گذشتن: بذهن آمدن، بیاد آمدن.
- در خاطر داشتن: در حفظ داشتن، از برداشتن، در حافظه و یاد داشتن: بخاطر ندارم، بخاطرم چیزی نمی آید.
معنی خاطر در لغتنامه معین
(طِ ) [ ع] (اِ) =
- آنچه که در دل گذرد.
- دل ، ضمیر.
- ذهن، حافظه .
معنی خاطر در فرهنگ عمید
- ضمیر، ذهن.
- قلب.
- یاد.
- اندیشه.
- [قدیمی] نیت، قصد.
مطالب پیشنهادی
تکدر خاطر یعنی چه ?
تکدر خاطر به معنای دل آزردگی، رنجش، کدورت و غم و اندوه است.
این عبارت به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد به دلیل اتفاقی ناخوشایند یا ناراحت کننده، احساس ناراحتی، دلخوری و غم و اندوه می کند.
می تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، مانند:
مشکلات شخصی: مانند دعوا با یکی از نزدیکان، از دست دادن شغل، یا مشکلات مالی.
رویدادهای ناگوار: مانند بلایای طبیعی، تصادفات، یا مرگ یکی از عزیزان.
بی عدالتی یا ظلم: مانند مورد ظلم قرار گرفتن، شاهد بی عدالتی بودن، یا تبعیض.
ناامیدی و یأس: مانند احساس شکست، ناتوانی در رسیدن به اهداف، یا فقدان امید به آینده.
تکدر خاطر می تواند شدت و ضعف متفاوتی داشته باشد و از یک دلخوری جزئی تا غم و اندوه عمیق و افسردگی را شامل شود.
در برخی موارد، تکدر خاطر می تواند موقتی باشد و به سرعت برطرف شود. اما در موارد دیگر، می تواند پایدارتر باشد و نیاز به مداخله و کمک تخصصی برای حل و فصل آن باشد.
مترادف های تکدر خاطر:
دل آزردگی
رنجش
کدورت
غم و اندوه
افسردگی
دلتنگی
دلتنگ شدن
آزردگی خاطر
دلگیری
پریشانی
آشفتگی خاطر
متضادهای تکدر خاطر:
شادمانی
خوشحالی
مسرت
شعف
فرح
انبساط خاطر
سرور
نشاط
آسایش خاطر
آرامش