حتما برای شما هم پیش آمده است ، «ضرس قاطع » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (ضرس قاطع یعنی چه ?)

فهرست مطالب
معنی ضرس قاطع
مترادف و معادل «ضرس قاطع» :
- با قاطعیت حرف زدن
- به درستی
- بی گفتگو
- درست و محکم
اگر بخواهیم « ضرس قاطع » را کلمه کلمه معنی کنیم معنی آن میشود: دندانِ قاطع، یا دندانِ بُرنده و تیز. میباشد.اشتباه تایپی: qvs rhxu ضرس قاطع به انگلیسی: Speak decisively ضرس قاطع در جدول: دندان شکن
تلفظ ضرس قاطع:
معنی ضرس در لغتنامه دهخدا
ضرس [ ض ِ ] ( ع اِ ) دندان ( دهار ) ( منتهی الارب )( منتخب اللغات ) ( مهذب الاسماء )، سِن، ج، ضُروس، اضراس ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء )، و اضراس نام دیگر دندانهای آسیا یعنی طواحن است. ( از ذخیره خوارزمشاهی )، دندان کرسی ( بحر الجواهر )، و آن شانزده دندانست از پس ضواحک، هشت بر بالا و هشت بر زیر، چهار بر جانب راست و چهار بر جانب چپ، نام دندان آسیاست، دندان بزرگ یعنی دندان آسیا که بهندی داره گویند ( غیاث ).
– به ضرس قاطع: از روی یقین.
|| درددندان. دندان درد، || پشته درشت ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات )، || باران ِ اندک ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ) ( مهذب الاسماء ) ج، ضروس، || ( مص ) طول قیام در نماز ( منتهی الارب )، بسیار ایستادن در نماز ( منتخب اللغات )، || بند کردن چشم برقع.
|| ( اِ ) گیاه شیح ( منتهی الارب )، درمنه ( منتخب اللغات )، || درخت رمث که بیخ آنها پوسیده و خورده شده باشد، || سنگ که بدان گرداگرد چاه را برآورند، ( منتهی الارب )، سنگی که به آن چاه را بگیرند ( منتخب اللغات )، ج، ضُروس، || ضرس العیر؛ لقب شمشیر علقمةبن ذی قیفان است ( منتهی الارب ).
ادامه معنی ضرس در لغتنامه دهخدا
ضرس [ ض َ ] ( ع مص ) گزیدن سخت، ( منتهی الارب ) سخت گزیدن، ( منتخب اللغات ).
|| سخت شدن روزگار بر کسی ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات )، سختی زمانه. || سکوت تمام روز تا شب ( منتهی الارب )، خاموش بودن تا شب ( منتخب اللغات )، || بریدن بینی شتر به سنگ سپس آن گذاشتن بر آن دوال یازه را تا رام شود ( منتهی الارب ).
|| بدندان آزمودن چوب را بنرمی و سختی ( منتهی الارب )، بدندان نرمی و سختی چوب آزمودن، ( منتخب اللغات ) دندان برتیر نهادن و جز آن ( تاج المصادر ). دندان بر تیر نهادن تا سخت است یا سست ( زوزنی ).
|| برزیدن چاه به سنگ ( تاج المصادر ) چاه به سنگ برآوردن ( زوزنی )، برآوردن گرداگرد چاه را از سنگ ( منتهی الارب ) || کند شدن دندان از ترشی. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ) ( زوزنی ) ( تاج المصادر )، خیره شدن دندان، خیرگی دندان رجوع به خیرگی شود.
|| ( ص ، اِ ) زمین که جای جای گیاه دارد ( منتهی الارب ).
ضرس [ض َ رِ ] ( ع ص ) آنکه خشم گیرد از گرسنگی ( منتهی الارب )، غضبناک از گرسنگی || بدخو، مرد تندخو، مردی درشت، ضَرِس ٌ شَرِس ٌ؛ مرد دشوارخو ( منتهی الارب ).
ضرس [ ض َ رِ ] ( اِخ ) نام اسپی که نبی ( ص ) از فزاری خرید و نام آن به سکب تغییر فرمود ( منتهی الارب ).
معنی ضرس در لغتنامه معین
(ض ) [ ع ] (اِ ) دندان آسیا، ج – اضراس، ضروس، به ~ قاطع از روی یقین، با کمال اطمینان .
فرهنگ عمید:
دندان، به ویژه دندان آسیا.
* ضرس قاطع: [مجاز] با اطمینان.
قاطع یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه قاطع:
- برا
- بی چون و چرا
- برنده
- تند
- مصمم
- یقین
- خطی که دایره را قطع میکند
آوا: | /qAte~/ |
متضاد قاطع: | کند |
معنی قاطع در لغتنامه دهخدا
قاطع [ طِ ] ( ع ص ) برنده، جداکننده، تیز و بران ( ناظم الاطباء ) :
کید قاطع مگو که واصل ماست
کید چون گردد آفتاب منیر(خاقانی)
– برهان قاطع: حجة قاطع، حجتی که شبهه و شک را میبرد: منکران توحید و تمجید باریتعالی را به برهان قاطع شمشیر مسخر گردانید ( ترجمه تاریخ یمینی ).
خطی که یار تراشید و نو برون آورد
شد آصفی پی قطع تو حجة قاطع
خواجه آصفی ( از آنندراج )
– لبن قاطع: شیر ترش زبان گز ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
|| ( اِ ) آلت قطع ( ناظم الاطباء )، گازی که بدان جامه و چرم و جز آن برند، مقطع، شکلی که بدان قطع کرده شود ( ناظم الاطباء ).
|| نوعی دیگر از آهن است که آب میگیرد و از آن تیغهای رومی و سقلابی و آلت زرگران و نجاران میسازند و این نوع را قاطع خوانند ( معرفة الجواهر ).
قاطع [ طِ ] ( ع ص ) از مرغان، که به گرم سیر و سردسیر روند در موقعی معلوم از سال، خلاف آید، ج، قواطع.
(اقوام) قاطع [ طِ ] ( اِخ ) طایفه ای از قبیله بنی طرف از قبائل عرب خوزستان ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 92 ).
قاطع در لغتنامه معین
(طِ ) [ ع ] (اِفا) برنده، قطع کننده .
فرهنگ عمید
- [مجاز] تغییرناپذیر.
- قطع کننده، برنده.
- تیز، بران.
- محکم، استوار.
مطالب پیشنهادی
ضرس قاطع یعنی چه ?