حتما برای شما هم پیش آمده است واژه تامل را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (تامل یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی تامل
مترادف و معادل واژه تامل:
- تانی
- درنگ
- مکث
- تأخیر
- شکیبایی
- مصابرت
- اندیشه
- تعقل
- تفکر
- غور
- فکر
- ژرف اندیشی
- مراقبه
- مکاشفه
- اندیشه کردن
- اندیشیدن
- تعقل کردن
- درنگ کردن
- دوراندیشی کردن
آوا: | /ta~ammol/ |
تامل به انگلیسی: | calculation consideration reflection thought dellberation hesitation |
تلفظ تامل:
تامل کردن یعنی چه ?
مترادف تامل کردن:
- تانی کردن
- تأخیرکردن
- درنگ کردن
- اندیشیدن
- تعقل کردن
- تفکر کردن
- ژرف اندیشی کردن
- غور کردن
معنی تامل در لغتنامه دهخدا
تأمل [ ت َ ءَم ْ م ُ ]( ع مص ) نیک نگریستن ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( فرهنگ نظام )، نیک نگریستن در چیزی ( آنندراج )، نگاه کردن ( ناظم الاطباء )، اندیشیدن تا عاقبت کاری معلوم شود.
اندیشه کردن ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام )، تفکر ( از تاج العروس درفکر ) : پیش بردم و بستد دوبار بتأمل بخواند و گفت اگر مخالفان… ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 664 )، و او را خود تصنیفات و وصایا است که تأمل آن سخت مفید باشد ( فارسنامه ابن البلخی چ اروپا ص 96 ). و هرکه از فیض آسمانی و عقل غریزی بهره مند شد… و در تجارب متقدمان تأمل عاقلانه واجب دید، آرزوهای دنیا بیابد و در آخرت نیکبخت گردد ( کلیله و دمنه )، پادشاه را در همه معانی… تأمل و تثبت واجب است ( کلیله و دمنه ). بعد از تأمل این معنی مصلحت آن دیدم که درنشیمن عزلت نشینم و دامن صحبت فراچینم ( گلستان ).
هرچه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم(سعدی)
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش(حافظ)
هیچ کاری بی تأمل صائبا گر خوب نیست
بی تأمل آستین افشاندن از دنیا خوشست(صائب)
|| درنگ کردن در کار ( منتهی الارب )، عقب انداختن و توقف کردن ( فرهنگ نظام )، || بایستادن در مجامعت ( تاج المصادر بیهقی ).
معنی تامل در لغتنامه معین
تأمل (تَ أَ مُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) نیک نگریستن ، اندیشه کردن .
فرهنگ عمید:
- اندیشه کردن، فکر کردن.
- درنگ کردن.
- دقت کردن در امری.
- دوراندیشی.
تامل کردن در لغتنامه دهخدا
تأمل کردن [ ت َ ءَم ْ م ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نیک نگریستن، اندیشیدن : نسخت نامه و هر دو مشافهه بر این جمله بود و بسیار فایده از تأمل کردن این بجای آید ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 217 ).
در این باب لختی تأمل کردند تا آخرین جمله گفتند که فرمانبرداریم بدان چه خواجه فرماید ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 359 )، و هرچند که در ثمرات عفت تأمل بیش کردم رغبت من در اکتساب آن زیادت گشت ( کلیله و دمنه )، دمنه… چون از چشم شیر غایب گشت، شیر تأملی کرد ( کلیله و دمنه ).
یک شب تأمل ایام گذشته می کردم… ( گلستان ).
تأمل در آئینه دل کنی
صفایی بتدریج حاصل کنی.( بوستان )
کاشکی صد چشم از این بیخواب تر بودی مرا
تا تأمل کردمی در منظر زیبای تو(سعدی)