حتما برای شما هم پیش آمده است، « بوتیمار » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (بوتیمار یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی بوتیمار
بوتیمار از جمله پرندگان افسانه ای ادبیات فارسی میباشد که به خسیسی و خست مشهور است. روایت شده است که بوتیمار یا غم خورک همواره در تشنگی به سر می برده، اما آن زمان که به رودخانه و دریا می رسیده، چه غم بسیار می خورده که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، به این جهت آب نمی خورده.
مترادف و معادل بوتیمار:
- غم خورک
- غمخوارک
- تلخابه
- مرغ اندوه
بوتیمار در اشعار عطار نیشابوری:
مرا آید ز بوتیمار خنده
لب دریا نشسته سر فکندهفرو افکنده سر در محنت خویش
نشسته تشنه و دریاش در پیشهمیشه با دل تشنه در آن غم
که گر آبی خورم دریا شود کم(عطار)
آوا: | /butimAr/ |
بوتیمار به انگلیسی: | bittern |
تلفظ بوتیمار:
بوتیمار در لغتنامه دهخدا
بوتیمار ( اِ ) نام مرغی است که او را غم خورک نیز گویند و او پیوسته در کنار آب نشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود با وجود تشنگی آب نخورد و او را بعربی یمام و بیونانی شفنین خوانند.
گوشتش بیخوابی آورد و مقوی حافظه باشد و ذهن را تند و تیز کند ( برهان )، مرغی است سفید که بهندی بکلا نامند و گویند مرغ مذکور بر لب آبهانشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود با وجود تشنگی آب نخورد. بهمین سبب بوتیمار گویند یعنی صاحب غم خواری ( غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ) ( جهانگیری ).
مرغی که پیوسته در کنار آب نشیند و آن را غم خورک و ماهیخوار و هوقار نیز گویند ( ناظم الاطباء )، غم خورک ( فرهنگ فارسی معین )، مالک الحزن، مالک الحزین، بلشون، مالک البحرین، طریقون، ماهی خورک ( یادداشت بخطمؤلف ).
پرنده ای است از خانواده پرندگان بلندپا که در آب و خشکی زندگی کنند، با نوکی بلند و گردنی دراز و باریک که در کنار آب زندگی می کند و حیوانات مختلف آبی را صید کند. درازی نوع خاکستری آن به یک مترو نیم می رسد و هنگام پرواز گردنش را بر روی شانه هایش پیچ و خم داده ، جمع می کند ( از لاروس ) :
ادامه بوتیمار در لغتنامه دهخدا
مانده بوتیمار از حسرت با درد و دریغ
درد او آنگه شود روزی او آب غدیر(لامعی)
در هوای زمانه مرغی نیست
چمن عشق را چو بوتیمار(سنایی)
بازتمکین تو هر جا که بپرواز آید
سر فرودزدد بدخواه تو چون بوتیمار(انوری)
گفت ای انوری آخر چه فتاده ست ترا
که فرورفته ای و غمزده چون بوتیمار(انوری)
کنون ز دوری ایشان دو جوی میرانم
ز آب دیده و من بر کنار بوتیمار(جمال الدین عبدالرزاق)
بازرگان با هزار تیمار چون بوتیمار، پژمان و اندوهگن بخانه آمد ( سندبادنامه ص 305 ).
مثل جام و پادشاهان هست
لب دریا و مرغ بوتیمار(خاقانی)
پس درآمد زود بوتیمار پیش
گفت ای مرغان من و تیمار خویش(عطار)
چون نمیداردشان کس تیمار
هر یکی هست چو بوتیماری(کمال الدین اسماعیل)
از این درخت چو بلبل بر آن درخت نشین
بدام دل چه فرومانده ای چو بوتیمار(سعدی)
تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمیآید
روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم(سعدی)
مرغکی عاشق آب است که بوتیمارش
نام از آن است که همواره بود باتیمار
بر لب نهر نشیند نخوردآبی از آن
که اگر آب خورم کم شود آب از انهار(قاآنی)
معنی بوتیمار در لغتنامه معین
(اِ) مرغی است ماهیخوار با منقار کشیده و گردن دراز و دم کوتاه و پرهایی به رنگ سبز و سفید و آبی ، در کنار رودخانه ها می نشیند و ماهی شکار می کند. می گویند با وجود تشنگی شدید، آب نمی خورد زیرا می ترسد که آب جهان تمام شود، از این رو غمخورک و غمخوارک هم نامیده میشود.
معنی بوتیمار در فرهنگ عمید
پرنده ای ماهی خوار با منقار کشیده، گردن دراز، دُم کوتاه، و پرهای سفید، سبز، و آبی که بیشتر در کنار رودخانه ها زیست کرده و ماهی صید می کند، ماهی خوارک، غم خورک، غم خوارک، می گویند با وجود تشنگی شدید آب نمی خورد تا مبادا آب کم شود. از این رو آدم بخیل و ممسک را به او تشبیه می کنند.
مطالب پیشنهادی
بوتیمار یعنی چه ?