حتما برای شما هم پیش آمده است، « یبس » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (یبس یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی یبس
مترادف و معادل واژه یبس:
- خشک
- پژمرده
- بی طراوت
- انعطاف ناپذیر
- بی آب
- بی نم
- کویر
- برهوت
- بی عاطفه
- غیرقابل انعطاف
- نرمش ناپذیر
- آدم یبس: آدم خشک و بی عاطفه
- خسیس
آوا: | /yobs/ |
متضاد یبس: | لین آبدار مرطوب |
یبس به انگلیسی: | constipation dryness constipated costive |
تلفظ یبس:
یبس یعنی چه ?
معنی یبس در لغتنامه دهخدا
یبس [ ی ُ ] ( ع مص ) خشک گردیدن ( از منتهی الارب ) ( آنندراج) خشک شدن پس از تری ( از اقرب الموارد ) خشک شدن ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( ترجمان علامه جرجانی ).
یبس [ ی َ ] ( ع ص ) خشک سپس ِ تری ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) خشک. یابس || مرد اندک نیکی. قلیل الخیر. ( از اقرب الموارد ).
( ع مص ) یبس [ ی َ ] خشک شدن پس از تری ( از اقرب الموارد ).
یبس [ ی َ ب َ ] ( ع ص ) خشک اصلی که گاهی تر نگردیده باشد و گویند جای تر که خشک شود. و منه قوله تعالی : فاضرب لهم طریقاً فی البحر یبساً ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) || امراءة یبس: زن بی خیر که هیچ نیاید ازوی ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) زنی که از وی خیری نیاید ( از اقرب الموارد ) || شاة یبس: گوسفندبی شیر ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
( ع ص ، اِ ) یبس [ ی ُب ْ ب َ ] ج ِ یابس ( ذیل اقرب الموارد ) رجوع به یابس شود.
یبس [ ی َ ب ِ ] ( ع ص ) خشک پس از تری ( از اقرب الموارد ) خشک ( منتهی الارب ).
معنی یبس در لغتنامه معین
(یُ ) [ ع ]
- (اِمص) خشکی
- (ص) (عا) بدخلق، بدمعاشرت
۱. خشک شدن، خشکی.
۲. [مجاز] دارای خلق وخوی جدّی و غیر صمیمی.
خشکی، خشک، خسیس.
یبوست
مترادف و معادل واژه یبوست:
- خشکی
- قبض
- خشک شکمی
- مزاج خشک
- مدفوع محجر
/yobusat/
معنی یبوست در فرهنگ معین
(یُ سَ ) [ ع – یبوسة ] =
- (اِمص) خشکی ، عدم رطوبت
- در فارسی : خشکی مزاج و کار نکردن شکم
معنی یبوست در فرهنگ عمید
- (پزشکی ) نوعی اختلال روده ای که در آن عمل دفع با دشواری صورت می گیرد و معمولاً به علت کم تحرکی و کم نوشیدن مایعات ایجاد می شود.
- [مقابلِ رطوبت] [قدیمی] خشکی
یبوست در لغتنامه دهخدا
یبوست [ ی ُ س َ ] ( ع اِمص ) یبوسة، خشکی و عدم تری ( ناظم الاطباء ) خشکی ( غیاث اللغات ) ( السامی ) :
گرچه در خشکی هزاران رنگهاست
ماهیان را با یبوست جنگهاست(مولوی)
|| ضمور و لاغری ( ناظم الاطباء ) || ناروانی ( در شکم )، بستگی در شکم، مقابل لینت.
– یبوست معده: اجابت نکردن آن، قبض آن.
یبوسة [ ی ُ س َ ] ( ع اِمص ) خشکی ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ضد رطوبت ( از اقرب الموارد ) || در اصطلاح فلسفه قدیم کیفیتی است که صعوبت تشکل و تفرق و اتصال را در جسم موجب می شود ( از تعریفات جرجانی ) ( از اقرب الموارد ).
یکی از کیفیات اربعه اول است و از عناصر اربعه خاک بارد و یابس است. گروهی گفته اند: اصول یوابس چهار است : باردیابس ( سرد خشک ) که زمین باشد، بارد رطب ( سردتر ) که آب باشد، حار رطب ( گرم تر ) که هوا باشد و حار یابس ( گرم خشک ) که آتش باشد.
و بالجمله یبوست قبول شکل و ترک آن است با دشواری ( از فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ) و رجوع به حکمت اشراق ص 200 و مجموعه دوم مصنفات شیخ اشراق صص 188 – 189 و کشاف اصطلاحات الفنون شود یبس یعنی چه ?.