حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه ثبات را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( ثبات یعنی چه ? ).

معنی ثبات
معنی ثبات

معنی ثبات

مترادف و معادل واژه ثبات:

  • آرام
  • استحکام
  • استقامت
  • استقرار
  • پایستگی
  • ضباط
  • آرامش
  • کاتب
  • محرر
  • استواری
  • پابرجایی
  • پایداری
  • دوام
  • سکون
  • وقار | ثبت کننده
آوا: /sobbAt/
اشتباه تایپی: efhj
متضاد ثبات: ناپایداری
نقش: اسم
فارسی به عربی:محاسب ، اِرْتکازٌ ، استقرار
اتزان , ثبات , حصباء
معنی ثبات

ثبات یعنی چه ?

معنی ثبات در لغتنامه معین ?

استقامت، پایداری
(ثَ بّ ) [ ع ] (ص) ثبت کننده ، کارمندی که نامه ها را در دفتری مخصوص ثبت می کند.
(ثُ ) (اِ) دردی که آدمی را از حرکت بازدارد.
(ثَ ) [ ع ] ۱ – (مص ل) بر جای ماندن، پایدار بودن ۲ – دوام یافتن، پایدار بودن ۳ – (اِمص) پایداری، ~ عزم راسخ عزمی، ثابت عزمی، ~ قدم

معنی ثبات در فرهنگ عمید ?

۱- ثبت کننده.
۲- کارمندی که نامه ها را در دفتر ثبت می کند، اندیکاتورنویس
۱- پایداری، دوام، پایدار بودن چیزی
۲- برقرار بودن، بر یک حالت بودن، تغییر نکردن
۳- مقاومت، استقامت
* ثبات قدم: [مجاز]
۱- پایداری
۲- پابرجا بودن در امری

تلفظ ثبات:

تلفظ ثبات

ثبات به انگلیسی

  1. constancy
  2. fixity
  3. immobility
  4. permanence
  5. stability
  6. resoluteness
  7. registrar
  8. recorder
  9. rigidity
  10. stabilization
  11. steadiness
  12. firmness
  13. perseverance

ثبات در لغتنامه دهخدا

ثبات [ ث َ ]( ع مص، اِمص ) قرار، استقرار، برجای بودن، بر جای ماندن، قرار گرفتن، ثبوت، توطد، پایداری، استواری، استوار شدن، قیام ( از منتخب از غیاث ). بقا. دوام، پابرجائی، پافشاری، ایستادن ( زوزنی )، سکون :

همی تاخت تا پیش آب فرات
ندید اندر آن پادشاهی ثبات(فردوسی)

باز در عواقب کارهای عالم تفکری کردم تا روشن گشت که نعمتهای این جهانی چون روشنائی برق است بی دوام و ثبات. ( کلیله و دمنه ). و ثبات بر عهد ومیثاقی که با سلطان داشت در سابق الایام فرا می نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 133 ).

|| صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: هو عدم احتمال الزوال بتشکیک المشکک، و قیل هوالجزم المطابق الذی لیس بثبات و هو تقلید المصیب. کذا فی شرح العقاید و حواشیه فی بیان خبرالرسول.
ثبات‌حزم: استواری و هوشیاری در کار : ارکان و حدود آن را به ثبات حزم و نفاذ عزم چنان مستحکم و استوار گردانید که چهارصد سال بگذشت. ( کلیله و دمنه ص 23 ).
ثبات‌خواهش: پایداری اراده و عزم : بیعت کردم بسید خود… از روی اعتقاد و از ته دل براستی نیت و اخلاص درونی و موافقت اعتقاد و ثبات خواهش ( تاریخ بیهقی ص 315 ).
ثبات‌رأی: استواری در رأی. ثبات عزم : با آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات… و ثبات رأی حاصل است می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد.

ثبات یعنی چه ?

ادامه ثبات در لغتنامه دهخدا

ثبات عزم: استواری در رأی و اراده، ثبات رأی، زماع : ثبات عزم صاحب شرع بدان پیوست، و آن را ثبات عزم و حسن عهد نام نکند ( کلیله و دمنه ).
ثبات قدم : استقامت و پایداری :

سفله طبعست جهان بر کرمش تکیه مکن
ای جهاندیده ثبات قدم از سفله مجوی(حافظ)

– ثبات‌کردن: پایداری کردن، خوارزمشاه میمنه خود را سوی میسره ایشان فرستاد نیک ثبات کردند دشمن سخت چیره شد، احمدثباتی کرد و بزدند او را و بهزیمت رفت، اگر سلطان به فراوه رود همانا ایشان ثبات نخواهند کرد، و عبداﷲ بیرون آمد لشکر خویش را بیافت پراکنده… مگر قومی که از اهل و خویش او بودند که با وی ثبات خواستند کرد.
– || ثابت شدن و پایدار ماندن، مداومت کردن، مواظبت کردن: با خود گفتم اگر بردین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم همچون آن جادو باشم که بر آن نابکاری مواظبت می نماید.
– ثبات ورزیدن: پای داشتن و مقاومت کردن. [ ث ِ ] ( ع اِ ) ثبات بند برقع || تسمه و مانند آن که بدان پالان را بندند، دوالی که پالان بدان استوار کنند. ثبات [ ث ُ ] ( ع اِ ) ج ِ ثُبة، ثبات [ ث ُ ] ( ع اِ ) دردی که آدمی را از حرکت باز دارد: داءُ ثبات، دردی عاجزگرداننده از حرکت. [ ث َب ْ با ] ( ع ص ،اِ ) ثبات آنکه در دوائر و ادارات دولتی و شرکتها و تجارتخانه ها نامه های رسیده را در دفاتر مخصوص ثبت کنند.

ثبات [ ث َ ] ( اِخ ) میرمحمد عظیم، یکی از شعراء هندوستان پسر میرمحمد افضل متخلص به ثبات مولد او بسال 1122 هَ- ق در اﷲآباد و وفات وی بسال 1161 هَ- ق بوده است و از اشعار اوست :
بخت بد گر برد از کوی توام سوی بهشت
پرسم از حور که آن سایه دیوار کجاست

ثبات در زبان عربی

متن اصلیمعنی
ثبات ثبات
الثبات پايمردي، شهامت اخلاقي،
شکيبايي، بردباري، ثبات
أثبت بامثال فهمانيدن،
بانمونه نشان دادن، ثابت کردن،
در امدن
إثْبات اثبات
مُثبِّت نصاب
ثبات در زبان عربی

ثبات یعنی چه ?

معنی ثبت در لغتنامه دهخدا

ثبت [ ث َ ] ( ع مص ،ص ، اِ ) قرار دادن، برجای بودن، ثبوت، استواری، پایداری || حجت، دلیل، برهان، بینة، سلطان || نوشتن || مهر توقیع || مرد معتمد || مرد دلاور و قائم بر جای و ثابت رای || مرد ثابت دل || مرد ثابت زبان وقت خصومت و جز آن || و ثبت اگرچه مصدر است گاهی بمعنی مفعول هم میباشد، چنانکه ثبت بمعنی قرار داده شده و نوشته شده و مرقوم می آید ( غیاث ) || نوشته: و آن شعرها که خواندند همه در دواوین ثبت است || استوار، ایستاده برجای مانده.


– ثبت آمدن ؛ نوشته شدن :

ظلم کم کن برتن خود تا که ثبت از دست دین
آید اندر نامه عمرت و هم لایظلمون(سنائی)

– ثبت برداشتن: صورت برداشتن، سیاهه برداشتن.
– ثبت کردن: اثبات. نوشتن: نامها اینجا ثبت کنم تا بر آن واقف شده آید ( تاریخ بیهقی ) عتبی میگوید و آن رساله را به اشارت سلطان در ضمن شرح حال امیر نصر ثبت کردم ( ترجمه تاریخ یمینی 442 ) رجوع به تقیید کردن و تعداد کردن شود. [ ث َ ب َ ] ( ع اِ ) ثبت: ثبات و قیام، له ثَبَت ٌ عندالحملة || دلیل، حجت : لا اَحکم ُ بهذا الاّ به ثَبَت || مرد ثقه : فلان ثبت من الأثبات و آن مجاز است چنانکه گویند: فلان حجة آنگاه که او در روایت ثقه باشد. ( اقرب الموارد ).

ثبت [ ث َب ْ ب ِ ] ( ع ص ) در اصطلاح درایه رجوع به متقن شود.

ثبة [ ث َ ب َ ] ( ع اِ ) میانه حوض که آب در آن گرد آید || جماعت و گروه دلاوران ج، ثبات و ثبون.

ثبة [ ث ُ ب َ ] ( ع اِ ) جماعت، گروه، گروه مردم || گروه دلاوران || میانه حوض که در آن آب گرد آید، ج، ثُبات، ثبون.

معنی ثبت در لغتنامه معین

(ثَ بَ ) [ ع ] (ص) مورد اعتماد، کسی که قول او حجت باشد.


(ثَ ) [ ع ] =

  • (مص م . ) قرار دادن، بر جای بودن
  • (اِمص) استواری، پایداری
  • نوشتن
  • (اِ) حجت ، دلیل
  • مهر توقیع
  • (ص) مرد معتمد، استوار
  • مرد دلاور
  • ثابت رأی
  • (اِمف) قرار داده شده
  • در حقوق نوشتن قراردادها

معنی ثبت در فرهنگ عمید

  • یادداشت کردن، نوشتن
  • (صفت ) نوشته، نوشته شده
  • برقرار و پابرجا کردن
  • قرار دادن

* ثبت احوال: سازمانی که وظیفۀ صدور شناسنامه و کارت ملی را بر عهده دارد.
* ثبت اسناد: اداره ای که معاملات و نقل وانتقال های ملکی مردم را در دفترها و پرونده های خود ثبت می کند و سند مالکیت می دهد.

مطالب پیشنهادی

ثبات یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 346

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir