حتما برای شما هم پیش آمده است واژه متانت را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( متانت یعنی چه ? ).
معنی متانت
مترادف و معادل واژه متانت:
- رفتار همراه با پرهیز از نشان دادنِ هیجان های درونی
- سنجیدگی
- سنگینی
- وقار
- وقر
- اهسته کاری
- استواری
- نیرومندی
- والایی
- فرمندی
- محکم بودن
- استوار بودن
آوا: | /metAnat/ |
اشتباه تایپی: | ljhkj |
جنسیت اسم متانت: | مونث |
نقش: | اسم |
متانت در حل جدول: | وقر وقار |
متانت به عربی: | هادئ، هدوء |
(مَ نَ ) [ ع – متانة ] (مص ل) ۱ – پایداری، استواری ۲ – سنگینی، وقار.
۱- وقار و سنگینی
۲- [قدیمی] محکم بودن
۳- [قدیمی] نیرومندی
تلفظ متانت:
معنی متانت در لغتنامه دهخدا
متانت [ م َ ن َ ] ( ع اِمص ) استواری و محکمی ( غیاث )، پایداری و برقراری و ثبات قدم و استحکام ( ناظم الاطباء ) :
ای عزم تو بادی که در متانت
بنیاد چو کوه استوار دارد(مسعودسعد)
چون کاری کند [ شیر ]… در تقریر فواید و منافع آن مبالغت کنم تا شادی او به متانت رای… خویش بیفزاید ( کلیله و دمنه ) و به متانت این دلیل اعتراف نمودند ( لباب الالباب ) || رزانت، پخته کاری، جزالت ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): و اگر با متانت قلم مهابت شمشیر مقارن و… نباشد ( سندبادنامه ص 5 ) این قاضی در کمال فضل و متانت علم و تبحر در منقول و معقول فریدالدهر و یگانه روزگار بود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 283 ).
و بدان رقعه برغور فضل و متانت ادب و بلاغت سخن و کمال هنر او استدلال می توان کرد ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 285 )، || تمرد و سرکشی ( ناظم الاطباء ) || قوت بسیار، نیرومندی سخت ( زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا || سخت شدن، سنگینی ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) || وقار و رجوع به «متانة» شود.
متانة [ م َ ن َ ] ( ع مص ) درشت اندام و سخت گردیدن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) صلب وقوی شدن ( از اقرب الموارد ) || درشت و بلند شدن زمین ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) || استوار شدن ( المصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن جرجانی ص 85 ) استوار و محکم شدن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) و رجوع به متانت شود.
( ع مص ) متانة [ م ُ تان ْ ن َ ] ( از «ت ن ن » ) قیاس کردن ( از اقرب الموارد ). تان بینهما، قیاس و اندازه کرد میان هر دو ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
متانة [ م َ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) ( از «ت ی ن » ) جائی که در آن بسیار درخت انجیر بکارند. یقال ارض متانة: ای کثیرالتین ( از اقرب الموارد ) جائی که در آن انجیر می روید ( ناظم الاطباء ).
متانت به انگلیسی
- self-possession
- dignity
- grace
- coolness
- firmness
- moderation
- poise
- reserves
- aplomb
- deliberation
- gravity
- sang-froid
- sedateness
- sereneness
- serenity
مطالب پیشنهادی
متانت یعنی چه ?