شاید شما هم در مورد نوشتن هویج یا هویچ دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم ( هویج یا هویچ ? ).
املای صحیح این واژه «هویج» میباشد و نوشتن آن به صورت «هویچ» اشتباه است. خوب است بدانید که در هویج با « ح » نوشته میشده است.
فهرست مطالب
معنی هویج
مترادف و معادل واژه هویج:
- زردک
- گزر
- ریشه نارنجی رنگ و خوراکی یک گیاه
نقش: | اسم |
آوا: | /havij/ |
اشتباه تایپی: | i,d[ |
هویج در جدول کلمات: | زردک |
هویج به انگلیسی: | carrot |
هویج به عربی: | جزر |
معنی هویج در لغتنامه دهخدا
هویج [ هََ ] ( اِ ) حَویج، نوعی رستنی که بیخ آن را خام یا پخته خورند همچون چغندر، زردک، گزر، رجوع به گزر شود.
معنی هویج در لغتنامه معین
(هَ ) (اِ) گیاه علفی دوساله از تیرة چتریان، با ریشه راست، ساقة بی کرک یا پوشیده از تار، برگ های متناوب و گل های کوچک سفید و مجتمع به صورت چتر، ریشة این گیاه نارنجی یا زرد است و مصرف غذایی و دارویی بالا دارد، گزر، زردک.
واژه هویج در فرهنگ عمید
۱. ریشه ای مخروطی شکل خوراکی با اندوختۀ غذایی به رنگ زرد یا سرخ، زردک، گزر.
۲. گیاه این ریشه که دارای ساقه های باریک، برگ های بریده، و گل های سفید و چتری می باشد.
حویج در لغتنامه دهخدا
حویج [ ح َ ] ( ع اِ ) آنچه دیگ را باید پختن را، دیگ افزار، دیگ ابزار، || تضیقاً، زردک، گرز، کزر اصطفلین، جزر، اسطافولینس، کلمه ٔهویج از حوائج القدر آمده است و با هاء هوز غلط است ( یادداشت مرحوم دهخدا ): خداوند تعالی حمالی را بدرخانه وی فرستاد با یک خروار آرد… با روغن و انگبین و توابل و حویج ( تذکرةالاولیاء عطار ).
هر حویجی باشدش کردی دگر
در میان باغ از سیر و گزر(مولوی)
گه چون حویج دیگ بجوشیم و او بفکر
کفگیر میزند که چنین است خوی دوست(مولوی)
– حویج خانه: زن بدر دکان بقالی رفت… بقال با وی بسخن درآمد و… زنرا راضی کرد و بحویج خانه برد و با هم جمع شدند ( منتخب سندبادنامه ) مشرف حویج خانه و مطبخ و مرغخانه و ایاغیخانه ( تذکرة الملوک چ مینورسکی ورق 98 ص 1 ).
*حویج فرنگی: نوعی از حویج برنگ قرمز و اندکی کوچکتراز حویج معمولی.
– حویج وحشی: گزر دشتی، زردک صحرائی، جزر بری، اسطافولینس آغریس.
معنی حویج در فرهنگ عمید
- (زیست شناسی ) = هویج
- مواد مورد نیاز آشپزی
(اسم ) ۱ – لوازم طبخ حوایج آشپزخانه 2 – گزر زردک، توضیح امروزه غالبا (( هویج ) ) نویسند .