حتما برای شما هم پیش آمده است واژه نوچ را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( نوچ یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی نوچ
مترادف و معادل واژه نوچ:
- چیز چسبناک بسبب شیرینی زیاد
- چسبونکی
- کاج
- از اصوات جهت راندن اسب
- جوانه ی درخت
دستم نوچ شده است
آوا: /nuC/
/nooch/اشتباه تایپی: k,] نقش: صفت
تلفظ نوچ:
معنی نوچ در لغتنامه دهخدا
نوچ ( اِ ) درخت کاج ( ناظم الاطباء ) ناژ، ناژو، ناز، نوژ، نوز، رجوع به ناژ شود:
زیب زمانه باد ز تاج و سریر تو
مجد همگر
تا هست زیب بستان از سرو و بید و نوچ
|| ( ص ) در تداول، آلوده به چیزی چسبنده چون عسل و شیره، وزک ناک، چسبناک، چسبنده از ماده شیرین، چون آب قند یا شیره انگور و مانند آن ( یادداشتهای مؤلف ).
فرهنگ معین:
(ص) (عا) =
- چسبناک، چسبناکی ناشی از شیرینی
- کاج
نوچه یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه نوچه:
- پهلوان کوچک یاتازه کار
- پادو
- تازه کار
- زیردست
- شاگرد
- نوجوان
- نوآموز
- نوپا
- نوخاسته
- نوزخمه
- نوکار
/nowCe/
معنی نوچه در لغتنامه دهخدا
نوچه [ ن َ / نُو چ َ / چ ِ ] ( ص ، اِ ) جوان نوخاسته ( غیاث اللغات ) ( از چراغ هدایت ) ( آنندراج ) نوجوان ( فرهنگ فارسی معین ) جوان ( ناظم الاطباء ) غلام ( از منتهی الارب ) || خردسال ( ناظم الاطباء ) رجوع به معنی قبلی شود.
|| شاگرد. مربّی ̍. ( فرهنگ فارسی معین ). || در تداول پهلوانان و اهل زورخانه، شاگرد پهلوان، پهلوان تازه کار، پهلوان جوان در درجه دوم ( از یادداشتهای مؤلف ). جوان ورزشکار کشتی گیر که در زورخانه تحت تعلیم قرار می گیرد و دوره شاگردی را نزد پهلوانی خاص میگذراند. ( فرهنگ فارسی معین ) :
به دل گفت آنگه کک کوهزاد
ندارم چنین نوچه هرگز به یاد(فردوسی)
|| لوطیان جوان در درجه دوم. ( یادداشت مؤلف ) || شاخ که از زمین بیرون زند و یا بر شاخی برزند بر درخت ( یادداشت مؤلف ) || قسمی توتون چپق ( یادداشت مؤلف ).
معنی نوچه در لغتنامه معین
(نُ چِ ) (اِمصغ) =
- جوان، کم سن
- پهلوان کم سن و تازه کار.
معنی نوچه فرهنگ عمید ?
- جوان، نوجوان
- (اسم ) [مجاز] پهلوان کوچک یا تازه کار
- (اسم ) (ورزش ) ورزشکاری که در ورزش های باستانی زیر دست پهلوان بزرگ ورزش می کند
من فکر میکردم یعنی نه
جالبه
مرسی