حتما برای شما هم پیش آمده است واژه اصرار کردن را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( اصرار کردن یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی اصرار کردن
مترادف و معادل « اصرار کردن »:
- سماجت کردن
- لجاجت کردن
- لنجه کردن
- پافشاری کردن
اشتباه تایپی: | hwvhv ;vnk |
اصرار کردن در جدول کلمات: | پافشاری |
اصرار کردن به انگلیسی: | importune insist persist press protest urge |
اصرار کردن به عربی: | حافز , مساومة |
اصرار کردن به آلمانی: | [feilschen[verb |
اصرار کردن به فرانسوی: | (aheurter (verbe (aheurtent(verbe persistons insistons |
اصرار کردن در لغتنامه دهخدا
اصرار کردن [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ثبات و دوام ورزیدن و ایستادگی کردن در کاری. و نیز لجاجت کردن و ایستادگی نمودن ( ناظم الاطباء )، سماجت کردن. مُصِر بودن. ابرام کردن. پافشاری داشتن. اصرار ورزیدن. و رجوع به اصرار ورزیدن شود:
کند در ره نوشتن ها چو اصرار
سمش آب سیاه آرد قلم وار(اشرف مازندرانی از ارمغان آصفی ص 124 )
اصرار یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه اصرار:
- ابرام
- الحاح
- پاپیچی
- انهماک
- پافشاری
- پیله
- تأکید
- سماجت
- مداومت
اصرار در لغتنامه دهخدا
اصرار [ اِ ] ( ع مص ) اصرار اسب و خر به گوشش، راست کردن آنرا برای شنیدن ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ) راست کردن اسب گوش را تا بشنود ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).
دو گوش راست کردن اسب ( تاج المصادر بیهقی ) || اصرار سنبل: آماده برآمدن گردیدن خوشه ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) صَرَر گردیدن خوشه ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ) رجوع به صرر شود || دو رفتن و شتافتن ( منتهی الارب ) اصرار مرد در دویدن: شتافتن وی ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).
اصرار فلان: دو رفتن فلان و شتافتن ( از ناظم الاطباء ) || اصرار مرد بر کار: عزم کردن و پایداری و دوام وی بر آن ( از قطر المحیط ) بر چیزی ایستادن ( تاج المصادر بیهقی ) عزیمت نمودن بر کار و ثبات و دوام ورزیدن بر آن ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) عزم کردن بر کار ( از اقرب الموارد ) پافشاری و مداومت و ثبات بر کار ( از اقرب الموارد ).
درایستادن در کار، الحاح، ابرام، بر کارها بایستادن، ایستادن بر چیزی، پیوسته به کاری بودن، پافشاری کردن، سماجت، ایستادگی: او چون اصرار و انکار قوم دید جز مداراة و ترک مماراة چاره ای ندید ( ترجمه تاریخ یمینی ص 289 ).
فرهنگ معین:
( اِ ) [ ع ] (مص ل) پافشاری کردن.
فرهنگ عمید:
ابرام و پافشاری کردن در کاری، پیوسته دنبال کاری رفتن، در امری پایداری کردن، ایستادگی و ثبات بر کاری.
اصرار ورزیدن: (مصدر لازم ) اصرار کردن، اصرار داشتن، ایستادگی و پافشاری کردن در امری.
مطالب پیشنهادی
اصرار کردن یعنی چه ?