شاید شما هم در مورد نوشتن امل یا عمل دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم (امل یا عمل ?)
املای صحیح این کلمات به معنای مورد نظر شما بستگی دارد . اگر منظور شما « امید و آرزو » است املای درست « امل » میباشد. اما اگر منظور شما « کار و اقدام » است املای درست آن « عمل » است.
فهرست مطالب
عمل یعنی چه ?
مترادف عمل:
- ادا
- ارتکاب
- اقدام
- پیشه
- کنش
- حرفه
- رفتار
- شغل
- فعل
- کار
- کردار
- وظیفه
آوا: | /~amal/ |
جمع عمل: | اعمال |
عمل به عربی: | خط العرض دعابة عمل عملیة قضیة ماثرة |
عمل به انگلیسی: | action production work operation process practice activity |
(عَ مَ ) [ ع ] (اِ) =
۱ – رفتار، کردار ج اعمال
۲ – شغل دیوانی، بخصوص در امور مالی
۳ – در موسیقی به معنی، بدیهه نوازی، ترکیب آهنگ
۱. کاری که کسی انجام می دهد.
۲. طرز کار، کیفیت انجام یک کار.
۳. (پزشکی ) جراحی بر روی بدن.
۴. عبادت، کاری دارای اجر و ثواب اخروی.
۵. شغل دیوانی به ویژه جمع آوری مالیات.
۶. [قدیمی] تقلب، نیرنگ بازی.
۷. (اسم ) (موسیقی ) [قدیمی] نوعی تصنیف که با اشعار فارسی اجرا می شد، آهنگ.
* عمل آمدن: (مصدر لازم )
۱. پرورش یافتن، رشد کردن.
۲. آماده شدن، ساخته شدن.
* عمل آوردن: (مصدر متعدی )
۱. پرورش دادن.
۲. مورد مصرف قرار دادن، به کار بستن.
۳. مهیا کردن، آماده کردن.
* عمل صالح: کار خوب، کردار نیک.
* عمل کردن: (مصدر لازم )
۱. کار کردن، رفتار کردن.
۲. (مصدر متعدی ) جراحی کردن.
۳. اثر کردن.
* به عمل آمدن: (مصدر لازم )
۱. = * عمل آمدن
۲. اجرا شدن، انجام شدن.
* به عمل آوردن:
۱. انجام دادن، اجرا کردن.
۲. ایجاد کردن، تولید کردن.
۳. = * عمل آوردن
معنی عمل در لغتنامه دهخدا
عمل [ ع َ م َ ] ( ع مص ) کار کردن ( منتهی الارب ) کار کردن و انجام دادن و ساختن ( از اقرب الموارد ) || مبالغه نمودن در رنج و آزار کسی: عمل به العِمِلّین، او العِمْلین، او العُمَلین؛ مبالغه نمود در رنج و آزار او ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
عمل [ ع َ م َ ] ( ع اِ ) کار ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) هر کار و فعلی که بعمد و بقصد از حیوانی سر زند ( از اقرب الموارد ) ج، أعمال، کار و کردار و فعل ( ناظم الاطباء ) کنش، آنچه از آدمی سر زند از کار نیک و بد: آن پاکروح را بود از عملهای نیکو و خلقهای پسندیده آنچه بلند سازد درجه او را در میان امامان صالح ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310 ).
- عکس العمل: واکنش، رجوع به عکس شود
- عمل به احتیاط: عملی که از روی دوربینی و عاقبت اندیشی و تفکر انجام گیرد
- عملصالح: کردار نیک
- (مصدر) عمل کردن: کار کردن، رجوع به عمل کردن در ردیف خود شود
- عمل معمول: معامله پیشین
- عمل ید: صنعت و هر کاری که با دست اجرا میگردد، کار دستی.
امل یعنی چه ?
مترادف و معادل امل:
- آرزو
- امید
- رجا
- آرزورسان
- یاری گر
- متضاد امل: یاس
آوا: | /~Amol/ |
امل به انگلیسی: | conservative parochial old-fashioned provincial victorian |
معنی امل در لغتنامه دهخدا
|| نام شهری بزرگ بطبرستان [ مازندران ] در 21 هزارگزی محمودآباد و 36 هزارگزی بابل، دارای پست و تلگراف، و در کتب قدیمه فاصله آن را تا ساری هیجده فرسنگ و تا رویان دوازده و تا چالوس ( شالوس ) نیز دوازده فرسنگ نوشته اند. و ازاین شهر است محمدبن جریر طبری و فضل بن احمد زهری و سیدحیدر آملی و عده ای کثیر از علما و محدثین دیگر.
آمل [ م ِ ] ( ع ص ) امیدوار.
امل [ اَ م َ ] ( ع مص ) امید داشتن چیزی را، گویند امله املاً ( از باب نصر ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) امید داشتن ( مصادر زوزنی ) ( ترجمان علامه ترتیب عادل ) ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ) استعمال این لفظ در طلب دنیا و افعال مذموم کرده اند ( از مؤید الفضلاء ) بیوسیدن ( تاج المصادر بیهقی ) || ( اِ ) امید ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) آرزو، شهوت، خواهش.
معنی امل در لغتنامه معین
(اَ مَ ) [ ع ] ( اِ ) امید، آرزو ج آمال
(اُ مُّ ) [ ع ] (ص) کهنه پرست، کسی که با تمدن و تجدد سازگار نباشد.
فرهنگ عمید
امید، آرزو، آرمان
کسی که آشنا به آداب ورسوم زمان نباشد و لباس و ظاهر یا افکارش مطابق زمانه نیست، کهنه پرست.