شاید شما هم در مورد نوشتن ذکی یا زکی دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم (ذکی یا زکی ?)
فهرست مطالب
معنی ذکی
مترادف و معادل واژه ذکی:
- زیرک
- عاقل
- هوشمند
- هوشیار
- باهوش
- تیز هوش
اشتباه تایپی: | b;d |
آوا: | /zaki/ |
متضاد ذکی: | سفیه |
جمع ذکی: | اذکیائ |
نقش: | صفت |
ذکی به انگلیسی: | keen intelligent sagacious penetrating wise |
(ذَ ) [ ع ] (ص) =
۱ – زیرک، هوشیار
۲ – تند – بوی
زیرک، تیزهوش، هوشیار
معنی ذکی در لغتنامه دهخدا
ذکی [ ذَ کی ی ] ( ع ص ) مرد تیزخاطر، دل تیز ( مهذب الاسماء ) تیزدل، زیرک ( دهار ) تیزطبع ( غیاث اللغات )، المعی، هوشیار، هوشمند، تیزهوش، زودیاب، تیزیاب، تیزویر، ج اذکیاء مقابل بلید:
والا وجیه دین که سپهدار شرق و چین
(سوزنی)
فخر آرد از تو نائب فرزانه ذکی
این چنین کس گر ذکی مطلق است
چونش این تمییز نبود احمق است(مولوی)
|| تیزبوی، تندبوی، بلندبوی ( منتهی الارب ) مسک ذکی: مشک تیزبوی || مذبوح، ذبیح، گلوبریده.
معنی زکی
مترادف و معادل واژه زکی:
- پاک
- پاکیزه
- پالوده
- مطهر
- پارسا
- مهذب
آوا: | /zaki/ |
اشتباه تایپی: | c;d |
معنی اسم زکی: | اسم پسرانه به معنی پاک و طاهر |
نقش: | صفت |
زکی به انگلیسی: | fiddlesticks pure phooey fudge pious hooey |
زکی در لغتنامه دهخدا
زکی [ زَ کا ] ( ع اِ ) جفت از هر عدد، مقابل طاق ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
زکی [ زَ کی ی ] ( ع ص ) پاکیزه ( ترجمان القرآن )( منتهی الارب ) پاک از فساد ( غیاث ) ( آنندراج ) طاهر، طیب، پاک ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
بویا چون مشک زکی بینمش
گاه جوانمردی و گاه وقار(منوچهری)
معجزه همچون گواه آمد زکی
بهر صدق مدعی در بیشکی(مولوی)
|| فعیل از زکاء بمعنی فاعل و در سوره مریم : قال انما اءَنا رسول ربک لأَهب لک غلاماً زکیّا. بیضاوی گوید: یعنی طاهر از گناهان و نامی بر خیر ( از اقرب الموارد ) || زائد الخیر و الفضل بین الزکاء ( ذیل اقرب الموارد ) || نیکو و خوش عیش ج، ازکیا ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
زکی [ زَ ] ( از ع ، ص ) مالدار، متمول ( ناظم الاطباء ) || آنکه قسمتی از مال خود را به فقرا دهد || پاکدامن، تولک || باهوش || چابک || توانا || نموکننده مانند کودک ( ناظم الاطباء ).
زکی [ زَ / زَ کی ی ] ( صوت ) در تداول کلمه تعجب است، ای عجب ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
از جمله القاب امام حسن بن علی المرتضی ( ع ) است، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 21 شود.
زکی [ زَ کی ی ] ( اِخ ) از جمله القاب امام حسین بن علی المرتضی ( ع ) است.
از جمله القاب امام چهارم علی بن حسین بن علی المرتضی ( ع ) است.
زکی [ زَ کی ی ] ( اِخ ) لقب امام حسن عسکری است.
انجیل لوقا 19: 2 مردی از اغنیای یهود است که در اریحا سکونت داشته، رئیس عشاران آن حدود بود، رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.
زکی [ زَ کی ] ( اِخ ) رجوع به زکی همدانی در همین لغت نامه شود.
شهر زکی [ ] ( اِخ ) نام شهری ازبلاد عمان، ابن بطوطه.
معنی زکی در فرهنگ معین
(زَ ) [ ع ] (ص)
۱ – پاک، پاکیزه
۲ – پارسا ج ازکیاء.
(زِ کّ ) (شب جم) (عا) هنگام اعتراض همراه با انکار و تعجب به کار می رود، دِکی.
معنی زکی در فرهنگ عمید
- پاک، پاکیزه
- پاک از گناه، پارسا
- نیکوکار
مطالب پیشنهادی
ذکی یا زکی ?
توضیحات خوبی نوشتید
ممنون که این مطالب را منتشر میکنید