حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « اینت » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (اینت یعنی چه ?).
معنی اینت
مترادف و معادل واژه اینت:
- آفرین
- احسنت
- خه خه
- زهی
- قس
۱ – این ترا ترا این :اینت میرسد
۲- زهی، به به، خه خه، مرحبا، آفرین
۳ – در مورد تعجب نیز بکار میرود
(نَ یا نْ تْ ) (شب جم) =
۱ – این ترا، ترا این
۲ – زهی ! به به ! در مورد تعجب نیز به کار می رود
اشتباه تایپی: hdkj
معنی اینت در لغتنامه دهخدا
اینت [ ن ْت ْ / ن َ ] ( ضمیر + ضمیر ) تو را این، چنان که گویند: اینت میرسد، یعنی تو را این میرسد ( برهان ) ( هفت قلزم )، این تو را ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).
|| گاهی افاده معنی طعن و ملامت میکند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).
|| ( صوت )زهی و به به و خه خه که کلمه تحسین است ( برهان ) ( هفت قلزم ) کلمه تحسین و تعجب به معنی زهی ( غیاث اللغات ) خه خه و لفظ تحسین نیز می آید ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).
واژه اینت در اشعار فارسی
چشمت همیشه مانده بدست توانگران
تا اینت بدره آرد و آن خز و آن حریر (ناصرخسرو)
تیزبازاری همی بینم سخا را نزد او
اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست (فرخی)
مرا دلیست که از چشم بد رسید بجان
بلای من ز دلست اینت درد بیدرمان (فرخی)
اینت آزادگی و بارخدایی و کرم
اینت احسانی کانرا نه کنار است و نه مر (فرخی)
در طمع آنکه کشته را بفروشند
اینت عجایب حدیث و اینت عجب حال (منوچهری)
درخواستی تو شعرم این آمدت ز رادی
اینت کریم طبعی اینت بزرگواری (منوچهری)
اینت پربرگ و بر درختانی
که هنر برگ و علم بردارند (ناصرخسرو)
باد را گفت اینت خوش پیغام
مرحبا اینت خوب و طرفه خبر (مسعودسعد)
رفیق داری خوبی و اینت خوب رفیق
ندیم داری نیکی و اینت نیک ندیم (سنایی)
زین آستانه تا حرم کعبه اهل دل
شاگرد دودمان ویند اینت دودمان (سوزنی)
کارآمد حصه ٔمردان مرد
حصه ما گفت آمد اینت درد (سوزنی)
کس ندیدش دگر بخانه خویش
اینت کیخسرو زمانه خویش (نظامی)
جهاندارگفت اینت پتیاره ای
برو گر توانی بکن چاره ای (نظامی)
اینت فصاحت که زبان بستگی است
اینت شتابی که در آهستگی است (نظامی)
جان خاقانی تو داری اینت صید
چرب پهلویی هم از پهلوی تو (خاقانی)
محنت و حال ناپسنداینت فتوح روز و شب
بلبل و چشم دردمند اینت دوای آسمان (خاقانی)
از سفر می آیم و در راه صید افکنده ام
اینت صیدی چرب پهلو کارمغان آورده ام (خاقانی)
سیر گشتی سیر گوید نی هنوز
اینت آتش اینت تابش اینت سوز (مولوی)
میشدند آن هر دو تا نزدیک چاه
اینت خرگوشی چو آب زیر کاه (مولوی)
ز گردون نعره می آید که اینت بوالعجب کاری
که سعدی آرزوی دوست برخوردار می بینم (سعدی)
شیر را از مور صد زخم اینت انصاف ای جهان
پیل را از پشه صد رنج اینت عدل ای روزگار (جمال الدین عبدالرزاق)
جرم ز شاگرد و بس عتاب بر استاد
اینت بد استاد از کیای سپاهان (خاقانی)
مارگیر از بهر حیرانی خلق
مار گیرد اینت نادانی خلق (مولوی)