حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « مسجل » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (مسجل یعنی چه ?).
معنی مسجل
مترادف و معادل واژه مسجل:
- تسجیل
- حتمی
- قطعی
- محقق
- مدلل
- مستند
- مسلم
- مشخص
- معین
- آشکار
- روشن
- بی گفتگو
- بی چون و چرا
نقش: | صفت |
آوا: | /mosajjal/ |
اشتباه تایپی: | ls[g |
متضاد مسجل: | پادرهوا غیرقطعی غیرمسجل نامدلل نامعلوم |
مسجل شدن: | قطعی شدن محرز شدن حتمی شدن ثبت شدن |
جمع مسجل: | مسجلین |
مسجل به انگلیسی: | confirmed registered [rare] registered |
(مُ سَ جَّ ) [ ع ] (اِمف )=
۱ – سجل کرده شده
۲ – ثابت شده
۳ – قطعی
قطعی شده، ثابت شده.
معنی مسجل در لغتنامه دهخدا
مسجل [ م ُ ج ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از اِسجال، رجوع به اِسجال شود.
مسجل [ م ُ ج َ ] ( ع ص ) مباح از هر چیز ( منتهی الارب )، بذل شده و مباح برای هر کس ( از اقرب الموارد ): فعلناه و الدهر مسجل: کردیم آن را در حالی که احدی احدی را نمی ترسید ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
[ م ُس َج ْ ج ِ ] ( ع ص ) مسجل قاضی که سجل می نویسد و مهر می کند سند و حجت را ( ناظم الاطباء ) و رجوع به تسجیل شود.ای هیچ خطی نگشته ز اول
بی حجت نام تو مسجل (نظامی)
مسجل [ م ُ س َج ْ ج َ ] ( ع ص ) عهد و پیمان نموده ( ناظم الاطباء ) || سجل کرده شده ( غیاث ) ( آنندراج ) و رجوع به تسجیل شود.
به مملوکی خطی دادم مسلسل
به توقیع قزلشاهی مسجل (نظامی)
نامه دو آمد ز دو ناموس گاه
هر دو مسجل به دو بهرامشاه (نظامی)
چنانک خاطر او میخواست آخر کرد [ قاضی ] و مکتوبی مسجل به ترکمان داد ( منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 159 ) || ثابت و مدلل ( ناظم الاطباء ).
– مسجل شدن: ثابت شدن، مدلل گشتن.
– || سجل کرده شدن :
که چون نامه حکم اسکندری
مسجل شد از وحی پیغمبری (نظامی)
چو شد پرداخته در سلک اوراق
مسجل شد به نام شاه آفاق (نظامی)
– || مجاز شدن برای همه ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
– مسجل کردن: ثابت نمودن، مدلل کردن.
– || سجل کردن :
کارداران ازل بر دولتش
تا ابد فتوی مسجل کرده اند (خاقانی)
به حرفی مسجل کنم نام او
که ماند در این جنبش آرام او (نظامی)
|| آراسته و درست ( ناظم الاطباء ).
تلفظ مسجل
مطالب پیشنهادی
مسجل یعنی چه ?