حتما برای شما هم پیش آمده است واژه نیلگون را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( نیلگون یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی نیلگون
مترادف و معادل واژه نیلگون:
- آبی
- ارزق
- اغبر
- کبود
- نیلی
- نیل فام
نیلگونی: | آبی رنگ بودن |
اشتباه تایپی: | kdg’,k |
آوا: | /nilgun/ |
نقش: | صفت |
نیلگون به انگلیسی: | blue cerulean azure |
نیلگون به عربی: | ازرق لازوردي |
نیلگون به اسپانیایی: | ail deprimido azul |
نیلگون به آلمانی: | blau |
نیلگون به سوئدی: | himmelsbl bl himmelsbltt bltt |
نیلگون به فرانسوی: | (bleu (adjectif; adverbe |
نیلگون به فنلاندی: | siniverinen turmeltunut tuhma tiukka taivas taivaansininen |
(نِ ) (ص مر. ) لاجوردی .
کبودرنگ، به رنگ نیل.
نیلگون در لغتنامه دهخدا
نیلگون ( ص مرکب ) به رنگ نیل، کبود، لاجوردی، آسمانگون ( ناظم الاطباء )، آبی تند، آبی سیر، ادکن، نیل فام، نیل رنگ:
– نیلگون پرده: نیلگون وطا، کنایه از آسمان است:
– نیلگون پرده ها: کنایه از آسمان ها است ( انجمن آرا ) ( برهان قاطع ).
– نیلگونچرخ: کنایه از آسمان است.
– نیلگون چادر: کنایه از آسمان است.
– نیلگونحصار: کنایه از آسمان است.
– نیلگون خیام: کنایه از آسمانها ( برهان قاطع ) ( آنندراج ).
– نیلگونرحا ( رحی ): آسیای کبود.
– || کنایه از آسمان است.
– نیلگون گنبد: کنایه از آسمان است.
– نیلگون وطا: کنایه از آسمان است ( از برهان ).
واژه نیلگون در اشعار فارسی
هوا گشت چون چادر نیلگون
زمین هم به کردار دریای خون (فردوسی)
بپوشید پس جامه نیلگون
همان نیلگون غرق گشته به خون (فردوسی)
سپیده چو بر چرخ لشکر کشید
شب نیلگون دامن اندرکشید (فردوسی)
برآمد پیل گون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان چو طبع بی دلان شیدا (فرخی)
هوا به رنگ نیلگون یکی قبا
شهاب بند سرخ بر قبای او (منوچهری)
شاخ بنفشه باز چو زلفین دوست گشت
افکند نیلگون به سرش معجر کتان (اسدی)
در او شش ستون خیمه نیلگون
ز سیمش همه میخ و از زر ستون (اسدی)
چو دریاست این گنبد نیلگون
زمین چون جزیره میان اندرون (اسدی)
باقی است روح کرده یزدان و جسم تو
فانی است زآنکه کرده این نیلگون رحاست (ناصرخسرو)
خود چنین برشد بلند از ذات خویش
خیر خیر این نیلگون بی در کلات (ناصرخسرو)
چیزی همی عجب تر از این در چه بایدت
بسته به بند سخت در این نیلگون کره (ناصرخسرو)
رو که ز میخ سرای پرده قدرت
فلکه این نیلگون خیام برآمد (خاقانی)
باقی است روح کرده یزدان و جسم تو
فانی است زآنکه کرده این نیلگون رحاست (ناصرخسرو)
گردون پیر گشت مرید کمال او
پوشید بر ارادتش این نیلگون وطا (خاقانی)
گردون پیر گشت مرید کمال او
پوشید از ارادتش این نیلگون وطا (خاقانی)
چون سیب نخلبند بریزد به سوک او
زرین ترنج فلکه این نیلگون خیام (خاقانی)
بنفشه نیلگون و لاله دلسوز
نقاب گل ربوده باد نوروز (نظامی)
شب و روز ازین پرده نیلگون
بسی بازی چابک آرد برون (نظامی)
ز بس پیل کآمد به چالش برون
شد از پای پیلان زمین نیلگون (نظامی)
بطانه نیلگون از اجزاء غبار بر ظهاره کحلی فرودوختند ( ترجمه تاریخ یمینی ص 267 ).
در آن ماند کاین پرده نیلگون
چه بازی شب از پرده آرد برون (نظامی)
چو خورشید از آن چادر نیلگون
غمی شد بدرید و آمد برون. (فردوسی)
معنی اسم نیلگون
- جنسیت: دخترانه
- تلفظ: nilgun
- ریشه: فارسی، سانسکریت
- معنی: آبی، لاجوردی
تلفظ نیلگون
نیلگون خیام
( اسم )=
۱ – پرده های نیلی رنگ
۲ – آسمانها: (( روکه زمیخ سرای پرد، قدرت فلک، این نیلگون خیام بر آمده ) ) ( خاقانی سج ۱۴۶ )
مطالب پیشهنادی
نیلگون یعنی چه ?