حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « خرق عادت » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( خرق عادت یعنی چه ?).
معنی خرق عادت
مترادف و معادل « خرق عادت »:
- کار خارق العاده
- چیز شگفت
- معجزه
- اعجاز
- شگفتی
- شکسته شدن عادت
- عدم رعایت عادت
آوا: | / xarq ~Adat/ |
اشتباه تایپی: | ovr uhnj |
جمع: | خَرارِق عادت |
خرق عادت به انگلیسی: | marvel miracle |
معنی خرق عادت در لغتنامه دهخدا
خرق عادت [ خ َ ق ِ دَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) معجزه، کارهایی کردن که در عادت تحققش امکان ندارد || کرامات اولیاء ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
خرق یعنی چه ?
لغتنامه دهخدا:
خرق [ خ َ ] ( ع اِ ) بیابان بی آب و گیاه، ج خُروق: چون بجیرفت و حدود گرمسیر رسید در رودبار به خرق مقام فرمود || زمین فراخ ج، خروق || سوراخ در دیوار، ج ، خروق || گیاهی مانند قسط || دریدگی || مقابل التیام، منه یقال: فی ثوبه خرق: پسر خویش را الیسغ بسبب خرقی که در او میدید و نزقی که در شمایل وی مشاهده میکرد ببعضی از قلاع کرمان فرستاد قدما می گفتند خرق و التیام فلک محال است :
تنت از خرق و التیام بری
(اوحدی)
نفست از شهوت و خصام عری
– خرق اجماع: برخلاف اجماع رفتن. مخالفت کردن با اجماع.
– خرق اجماع کردن: برخلاف اجماع رفتار کردن، اعتناء به اجماع نکردن، مخالف اجماع گام برداشتن.
– خرق عادت: معجزه، اعجاز ( یادداشت بخط مؤلف ).
– || کرامات اولیاء ( از ناظم الاطباء ).
– خرق فلک: از این ترکیب است: خرق فلک محال است، که قاعده ای است در فلسفه قدیم:
خلاف ارسطو کز این پیش گفت
که نشکافد این سبز دژ ای شگفت (ادیب)
خرق [ خ َ ] ( ع مص ) آوردن چیزی را، پاره کردن. دریدن: فانطلقا حتی اذا رکبا فی السفینة خرقها قال اخرقتها لتغرق اهلها لقد جئت شیئاً امراً ( قرآن 71/18 ).
وآن فضای خرق اسباب و علل
هست ارض اﷲ ای صدر اجل (مولوی)
آنکه بیرون از طبایع جان اوست
منصب خرق سببهاآن اوست (مولوی)
|| دروغ گفتن || چاک زدن جامه || دروغ بربافتن: و جعلوا شرکاء الجن و خلقهم و خرقوا له بنین و بنات بغیر علم سبحانه و تعالی عما یصفون || طی مسافت کردن، منه : «خرق الارض » ای برید مسافت زمین را به رفتن ( منتهی الارب ).
معنی خرق در لغتنامه معین
(خَ ) [ ع ]=
۱ – (مص م) پاره کردن، درانیدن
۲ – (اِ) درز، شکاف، رخنه
(خَ رَ ) [ ع ] (اِ) جِ خرقه
(خَ یا خُ ) [ ع ] (اِ) =
۱ – نادانی، ضعف رای
۲ – درشتی
فرهنگ عمید:
۱- شکافتن، پاره کردن، چاک دادن
۲- (اسم ) سوراخ، رخنه، شکاف
* خرق عادت: [مجاز]
۱- خلاف عادت
۲- انجام دادن کار غیرعادی و معجزه مانند
نادانی