حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « تسعیر » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( تسعیر یعنی چه ?).
معنی تسعیر
مترادف و معادل واژه تسعیر:
- نرخ بندی
- بها و ارزش چیزی را معین کردن
- نرخ گزاری
- تبدیل ارز
- قیمت گزاری
- تعیین بها کردن
- قیمت گذاشتن
- نرخ گذاشتن
- ارزیابی کردن
آوا: | /tas~ir/ |
نقش: | اسم |
اشتباه تایپی: | jsudv |
جمع تسعیر: | تسعیرات |
تسعیر به انگلیسی: | exchange conversion |
فارسی به عربی: | تحویل |
(تَ ) [ ع ] =
۱ – (مص م) نرخ گذاشتن برای چیزی، بها تعیین کردن
۲ – (اِ) تبدیل ارز
نرخ گذاشتن، بها و ارزش چیزی را معین کردن، برای جنسی نرخ تعیین کردن.
معنی تسعیر در لغتنامه دهخدا
تسعیر [ ت َ] ( ع مص ) نرخ نهادن ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء )، قرار دادن نرخ برای چیزی ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
|| آتش نیک افروختن ( تاج المصادر بیهقی )، آتش افروختن ( دهار ) ( آنندراج ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی )، برافروختن آتش ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) || برانگیختن حرب ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) برانگیختن جنگ ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد )
|| متفق شدن گروه بر نرخی ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) || تعمیم یافتن شر در قومی ( از متن اللغة ): سعرالقوم شراً؛ عمهم به. قال الجوهری : و لایقال اسعرهم ( متن اللغة ).
تسعیر [ ت َ ] ( ع اِ ) فارسیان بمعنی نرخ استعمال کنند ( آنندراج ) نرخ ( ناظم الاطباء ) :
بازگشت و گفت هفتم از رجب
گفت در ری چیست تسعیر ای عجب (مولوی)
… چند از مال دیوان که تسعیر اندک داشت به بهای گران به بقالان به طرح داده بود ( مجالس سعدی ).
گر ز باران می شود تسعیر نازل از چه رو
شد ز اشکم حسن گندمگون جانان قیمتی ( از آنندراج )
|| تقویم و تعیین نرخ و ارزش و بهاء و قیمت ( ناظم الاطباء ) قیمت نهادن و نرخ معین کردن ( فرهنگ نظام ): هر ماه قیمت آن از قرار تسعیر صاحب نسق و محتسب الممالک و ریش سفیدان صنف که بمهر ناظر رسد ابتیاع شود. ( تذکرةالملوک چ 2 ص 31 ) و رجوع به همین کتاب ص 47 و 50 شود. || خراج ( ناظم الاطباء ).
تسعیرات در لغتنامه دهخدا
تسعیرات [ ت َ ] ( اِ ) ج ِ تسعیر، مأخوذ از تازی، نرخها و تسعیره ( ناظم الاطباء ): در باب تسعیرات اجناس که اصناف به مردم شهر می فروشند اگر احدی از اهل حرفه از قرارداد تخلف نماید او را تخته کلاه نماید تا موجب عبرت دیگران گردد ( تذکرةالملوک چاپ دوم ص 49 ).