حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « تسطیح » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( تسطیح یعنی چه ?).
معنی تسطیح
مترادف و معادل واژه تسطیح:
- صاف
- هموار
- تراز
- هموارسازی
- صاف کردن
- هم سطح کردن
- هموار کردن
- هموار کردن زمین
متضاد تسطیح: | ناهموار ناهموارسازی ناهموار کردن |
نقش: | اسم |
اشتباه تایپی: | jsxdp |
آوا: | /tastih/ |
جمع تسطیح: | تسطیحات |
تسطیح به انگلیسی: | surfacing levelling |
تسطیح به عربی: | تنظیف |
(تَ ) [ ع ] (مص م) هموار کردن، پهن کردن
۱- هموار کردن
۲- پهن کردن
۳- هموار کردن زمین
معنی تسطیح در لغتنامه دهخدا
تسطیح [ ت َ ] ( ع مص ) پهن کردن ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) || برابر و هموار کردن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) تسطیح القبر، خلاف تسنیمه ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ).
برابر و هموار کردن خانه ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) || فرو خوابانیدن ناقه را ( از المنجد ) و رجوع به تسطح شود.
تسطیح کردن در لغتنامه دهخدا
تسطیح کردن [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) برابر کردن ( ناظم الاطباء ) هموار کردن، یکسان کردن، صاف و مسطح کردن زمین و جز آن. و رجوع به تسطیح و تسطح در همین لغت نامه شود.
|| علم تسطیح کره، دانستن چگونگی نقل کره است به سطح با حفظ خطها و دائره ها که بر آن رسم شده است و چگونگی نقل این دائره ها از دائره بخط ( از کشف الظنون ) رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. از جمله کتابها که در این علم نوشته شده کتاب تسطیح الکرة منسوب به بطلمیوس است.
تسطح در لغتنامه دهخدا
تسطح [ ت َ س َطْ طُ ] ( ع مص ) مساوی شدن سطح ( مطاوعة تسطیح ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) گسترده شدن ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) || فرو خفتن ناقه ( از المنجد ).