حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « راسا» را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (راسا یعنی چه ?).
معنی راسا
مترادف و معادل واژه راسا:
- بیواسطه
- مستقیماً
- هموار و صاف (نامی ایرانی)
متضاد راسا: | باواسطه مع الواسطه |
آوا: | رأساً |
اشتباه تایپی: | vhsh |
راسا به انگلیسی: | direct on one’s own initiative |
معنی راسا در لغتنامه دهخدا
رأساً [ رَءْ سَن ْ ] ( ع ق ) بی واسطه ( یادداشت مرحوم دهخدا ) مستقلاً، جدا. علیحده ( یادداشت مرحوم دهخدا ) مستقیماً ( از اقرب الموارد ): فعلت ذلک رأساً، ای ابتداء غیر مستطرد الیه من غیره، آنرا مستقیماً انجام دادم، یعنی آغاز کردم بی آنکه بکار دیگری جز آن بپردازم ( از اقرب الموارد ).
|| شخصاً. خود. خویشتن: او رأساً معامله کرد. رأساً به حل و فصل امور پرداخت. من کارهای مدرسه را رأساً انجام میدهم || از اصل، از بن، از بیخ، بالکل: فلان این مطلب را رأساً منکر است ( از فرهنگ نظام ): پادشاه… در غضب رفت و فرمود که اگر ترک چنین حیل و تزویرات نگیرند .
فرمان فرمایم تا هر آفریده ای که قرضی بستاند اصلاً و رأساً رأس المال و رب-ح بازندهد ( تاریخ غازانی ص 323 ).
رأساً برأس در لغتنامه دهخدا
رأساً برأس [ رَءْ سَن ْب ِ رَءْس ْ ] (ع ق مرکب ) سربسر (شرفنامه ٔ منیری ).
– رأساًبرأس کردن: سربسر کردن: و مشاهیر قروم و صنادید شام و روم با ایشان از بیم قتال و بأس رأساًبرأس کرده (تاریخ جهانگشای جوینی )، سلطان از اندیشه ٔ وخامت عاقبت لذت عافیت از دست ندهد و او رأساًبرأس کند (تاریخ جهانگشای جوینی ).
مطالب پیشنهادی
راسا یعنی چه ?