حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « هیاهو » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( هیاهو یعنی چه ?).
معنی هیاهو
مترادف و معادل واژه هیاهو:
- الم شنگه
- جنجال
- خروش
- داد
- غریو
- غلغله
- غوغا
- فریاد
- ولوله
- هلهله
- همهمه
- هنگامه
- های هوی
آوا: | /hayAhu/ |
نقش: | اسم |
اشتباه تایپی: | idhi, |
هیاهو در حل جدول: | جنجال |
هیاهو به انگلیسی: | ballyhoo babel hurly-burly commotion clamor clatter din turmoil raucousness tumult jangle furor pother |
هیاهو به عربی: | اضطراب , انفجار |
(هَ ) (اِ) جار و جنجال، داد و فریاد
۱- دادوفریاد مردم
۲- غوغا، جاروجنجال
معنی هیاهو در لغتنامه دهخدا
هیاهو [ هََ یا ] ( اِ مرکب ) هیابانگ، ضوضاء، هنگامه، غوغا، هایاهوی، قال مقال، سر و صدا، داد و بیداد، بانگ و فریاد، ظاهراً قلب های هو، به معنی شور و غوغا، ( آنندراج ) :
چو از آب آمو گذشت آن سپاه
(عبداﷲ هاتفی)
برآمد هیاهو ز ماهی به ماه
واژه هیاهو در اشعار فارسی
هیاهو برآمد ز چپ و ز راست
ندانست کس کان چه فریاد خاست
سپه زان هیاهو ز جا خاستند
صف و قلب لشکر بیاراستند (فرامزنامه)
به وجد آمد زمین و آسمان از شورش صائب
می آشامان معنی را هیاهو این چنین باید (صائب تبریزی)
یا شوم رند و انا الحق به حقیقت گویم
یا هیاهو کنم و بندۀ هوی تو شوم (غروی اصفهانی)
فکر خود کنید ملت ضعیف
که این همه هیاهو سر شماست (عارف قزوینی)
دهقان سپس ازکوشش و فریاد و هیاهو
پیش آرد مینائی پاکیزه چو مینو (ملکالشعرا بهار)
در کوی عشق غلغله ها بس بلند بود
ما هم در آن میان به هیاهو درآمدیم (فرخی یزدی)