حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « سرو سهی » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( سرو سهی یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی سرو سهی
مترادف و معادل « سرو سهی »:
- اشاره به قامت صاف و بلند درخت سرو
- خوش قد و بالا
- اصطلاح قد بلند و زیبا
- نام لحن یازدهم از سی لحن باربد
- معشوق خوش قد
اشتباه تایپی: sv, sid
معنی سرو سهی در لغتنامه دهخدا
سرو سهی [ س َرْ وِ س َ ] ( اِخ ) نام لحن یازدهم از سی لحن باربد ( انجمن آرا ) ( برهان ) ( رشیدی ) :
برزند نارو بر سرو سهی سرو سهی
برزند بلبل بر تارک گل قالوسی (منوچهری)
نوبتی پالیزبان و نوبتی سرو سهی
(منوچهری)
نوبتی روشن چراغ و نوبتی گاویزنه
گهی سرو سهی را ساز دادی
سهی سروش به خون خط بازدادی (نظامی)
سهی یعنی چه ?
مترادف و معادل سهی:
- راست
- صاف
- راست قامت
- کشیده
- تازه
- نوجوان
آوا: | /sahi/ |
متضاد سهی: | کژ |
سهی در جدول کلمات: | راست درست |
سهی به انگلیسی: | erect straight |
معنی سهی در لغتنامه دهخدا
سهی [ س َ ] ( ص ) راست و درست را گویند عموماً و هر چیز راست رسته را خوانند خصوصاً ( برهان ) راست عموماً و سروی که بغایت راست باشد خصوصاً ( غیاث ) :
بزد بر میان درخت سهی
گذاره شد آن تیر شاهنشهی (فردوسی)
رجوع به سرو سهی شود || تازه و نوچه و نوجان ( برهان ).
سهی [ س ُ ها ] ( اِخ ) نام ستاره ای:
حکم او مالک قلوب و رقاب
رای او افسر سهیل و سهی (ناصرخسرو)
(سَ ) (ص) =
۱ – راست، راست رسته
۲ – تازه
= سها
راست و بلند: چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان / کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما (حافظ: ۳۸ ).
شعر سرو سهی
برم امشب که آن سروسهی بود
همه شب کار دل فرماندهی بود
نه یک ساعت لب از بوسه بیاسود
نه یکدم دستم از ساغر تهی بود
نگارم بود و یک چنگی خوش زن
سوم ساقی چهارم شان رهی بود
گهی بر حلقه مشک ختن خفت
گهی در سایه سرو سهی بود
ز وقت شام تا الله اکبر
می لعل و سماع خرگهی بود
نه کس را بود بر ما اطلاعی
نه ما را نیز از خویش آگهی بود
نه با گرگ آشتی او پلنگی
نه با آهوی چشمش روبهی بود
گهی بوس و گهی نوش و گهی رقص
چه گویم عیب آنشب کوتهی بود
وز آنشب غصه بر غصه است ده تو
مرا کانشب نمردم زابلهی بود (جمالالدین عبدالرزاق)
مطالب پیشنهادی
سرو سهی یعنی چه ?