شاید شما هم در مورد نوشتن بهط یا بهت دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم (بهط یا بهت ?).
فهرست مطالب
معنی بهط
مترادف و معادل واژه بهط:
- نوعی از طعامی که برنج را با شیر و روغن پزند
- شیر برنج
اشتباه تایپی: fix
لغت نامه دهخدا:
بهط [ ب َ هََ ط ط ] ( معرب ، اِ ) نوعی از طعام که برنج را با شیر و روغن پزند، معرب بهتا که هندی است ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ) شیربرنج ( دهار ).
معنی بهت
مترادف و معادل واژه بهت:
- تعجب
- حیرت
- خیرگی
- خیره
- شگفتی
- گیجی
- مات زده
- حیرت کردن
- خیره شدن
- شگفت زده شدن
- متحیر ماندن
آوا: | /boht/ |
اشتباه تایپی: | fij |
بهت به عربی: | حیرة دهشة |
بهت به انگلیسی: | amazement astonishmeht bewilderment confusion consternation mystification perplexity stupefaction stupor trance |
(بَ یا بُ ) [ ع ] (مص ل)=
۱ – سرگشته ماندن، خیره شدن
۲ – عاجز شدن، درمانده گشتن
(بُ ) [ ع ] ( اِ ) =
۱ – کذب، دروغ
۲ – افترا
۱- دهشت زده شدن
۲- خاموش و متحیر ماندن
۳- حیرت، دهشت
۴- شگفتی آمیخته به سکوت
۵- (روان شناسی ) گیجی و کاهش هشیاری
معنی بهت در لغتنامه دهخدا
بهت [ ب َ هََ ] ( هندی، اِ ) نوعی از طعام باشد و بعضی گویند شیربرنج است و بعضی گویند فرنی است که برادر پالوده باشد و بعضی گویند حلوای برنج است و معرب آن بهط است، مأخوذ از هندی، یک نوع غذایی که شیربرنج نیز گویند ( ناظم الاطباء ) نوعی از طعام خوردنی است ( انجمن آرا ).
واژه بهت [ ب َ ] ( ع اِ ) سنگی است، نام یک نوع سنگ || رخنه || جدایی و افتراق || حیرت.
(بهت) [ ب َ / ب َ هََ ] ( ع مص ) دروغ بستن بر کسی || ناگاه گرفتن || غالب شدن || متحیر گردانیدن، قال اﷲ تعالی : بل تأتیهم بغتةً فتبهتهم فلایستطیعون ردها.
بهت [ ب َ ] ( ع مص ) حیران کردن ( ترجمان القرآن ) متحیر و سرگشته شدن، متحیر ماندن، قال اﷲ تعالی: فبهت الذی کفر واﷲ لایهدی القوم الظالمین.
مدهوش شدن و تحیر نمودن و منقطع گردیدن و هو الافصح. قوله تعالی : فبهت الذی کفر واﷲ… و تأویل آن منقطع گردیدن و مدهوش شدن و متحیر گردیدن است، متحیر ماندن، خیره شدن || عاجز شدن، عاجز شدن و درمانده گشتن، مانده گردیدن || به دروغ افترا زدن، دروغ بستن بر کسی.
معنی بهت [ ب ُ ] ( ع اِمص ، اِ ) دروغ، کذب و دروغ || افترا || ( ص ، اِ ) ج ِ بَهوت.
بهت [ ب َ ] ( هندی ، اِ ) این نام هندوی است و معنی او رفتن ستاره است به روزی، لفظ هندی است و نزد منجمان حرکت کوکبی بود در زمان معین مثل ده روز یا پنج روزیا کمتر یا بیشتر، چون مطلق گویند مراد مقدار حرکت او بود در یک شبانه روز.
بهت [ ب َ ] ( اِخ ) قومی از برهمنان و آنرا اهل اردو بهایت نیز گویند… و این لفظ هندی است.