حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « مضنون » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مضنون یعنی چه ?).
فهرست مطالب
مضنون در لغتنامه دهخدا
مضنون [ م َ ] ( ع اِ ) غالیه که بر سر و ریش بمالند ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) غالیه ( مهذب الاسماء ) غالیه و غالیه ای که بر سر و ریش مالند ( ناظم الاطباء ) و رجوع به ماده بعد شود.
غالیه که بر سر و ریش بمالند.
مضنونة در لغتنامه دهخدا
مضنونة [ م َ ن َ] ( ع اِ ) نوعی از خوشبوی که خلوق گویند، غالیه ( ناظم الاطباء ) غالیه، عطر، نوعی ماده خوشبوی برای شست و شوی و شانه زدن موی سر ( از ذیل اقرب الموارد ).
مضنونة [ م َ ن َ ] ( اِخ ) نام زمزم است ( منتهی الارب ) از اسمای زمزم است ( از معجم البلدان ) ( ناظم الاطباء ) نام چاه زمزم است ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
نام زمزم است از اسمای زمزم است
معنی مظنون
مترادف و معادل واژه مظنون:
- ظنین
- بدگمان
- متهم
- مشکوک
- درمظان
- نامعلوم
- نامحقق
- گمان برده
- انگاشته
آوا: | /maznun/ |
متضاد مظنون: | مبرا |
جمع مظنون: | مظنونین |
مظنون به انگلیسی: | suspected suspected person suspect leery |
مظنون به عربی: | مشتبه به |
معنی مظنون در لغتنامه دهخدا
مظنون [ م َ ] ( ع ص ) گمان برده شده و دانسته شده ( آنندراج ) گمان برده شده و گمان کرده شده، مشکوک، نامعلوم و نامحقق و یقین ناشده و شبهه دار و گمان برده شده و پنداشته شده و گمان و پندار ( ناظم الاطباء ).
ظنین، متهم، گمان رفته، گمان شده، به گمان آمده ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) در لغت به معنی گمان برده شده است ولی گاهی آن را به معنی گمان برنده یعنی بجای ظان استعمال کنند ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال 2 شماره 1 ).
مظنون در لغتنامه معین
(مَ ) [ ع ] (اِمف) مشکوک، مورد شک و گمان واقع شده .
فرهنگ عمید:
۱- گمان برده شده
۲- کسی که مورد بدگمانی واقع شده
مظنونات در لغتنامه دهخدا
مظنونات [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) در اصطلاح منطق قضایائی که افاده ظن غالب ( حکم راجح ) کند ولی نقیض حکم نیز ممکن باشد. چنانکه گویی فلان با دشمن من دوست است، و هر که با دشمن من دوست است پس دشمن من است، که ممکن است دوست دشمن تو باشد ولی دشمن تو نباشد.
یا فلان شبها در بازارها میگردد و هر که شب در بازار میگردد دزد است، که نقیض این حکم نیز محتمل است.
معنی ظن
مترادف و معادل واژه ظن:
- احتمال
- پندار
- تردید
- توهم
- حدس
- زعم
- شک
- گمان
- گمانه
- وهم
متضاد واژه ظن: یقین
/zann/
ظن در لغتنامه دهخدا
ظن [ ظَن ن ] ( ع مص ، اِمص) پنداشت، گمان، ارتیاب، یعنی طرف راجح از دو طرف اعتقاد غیرجازم ( منتهی الارب حدس || گمان بردن || به درستی دانستن، دانستن، اعتقاد محکم، قوله تعالی: ظن داود ( قرآن 24/38 ) أی علم و ایقن، و لغت از اضداد است ( منتهی الارب ) باور.
معنی ظن در لغتنامه معین
(ظَ نّ ) [ ع ] =
- (مص ل) گمان بردن
- متهم کردن
- (اِ) گمان، حدس ج ظنون
فرهنگ عمید:
گمان، حدس
* ظن بردن: (مصدر لازم ) گمان بردن، گمان کردن، پنداشتن.
* ظنِ غالب: گمان قریب به یقین