حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « منوال » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( منوال یعنی چه ?).
معنی منوال
مترادف و معادل واژه منوال:
- آیین
- راه
- روال
- روش
- روند
- سیاق
- شیوه
- طرز
- طریق
- نهج
- وجه
- نورد
- دستگاه بافندگی
- جولاهه
- گونه
- بربست
- اسلوب
آوا: | /menvAl/ |
اشتباه تایپی: | lk,hg |
جمع منوال: | مناویل |
منوال در حل جدول: | روش |
منوال به انگلیسی: | method pattern trend manner |
(مِ ) [ ع ] (اِ) =
۱ – روش، طریقه
۲ – دستگاه بافندگی جولاه ج مناویل
۱- اسلوب، روش
۲- [قدیمی] نورد، دستگاه بافندگی
معنی منوال در لغتنامه دهخدا
منوال [ م ِن ْ ] ( ع اِ ) نورد ( دهار )، بروک جولاهه ج ، مناویل ( مهذب الأسماء )، نورد بافنده و آن چوبی باشد مدور ( منتهی الارب )، چوبی باشد که جولاهگان هر قدر جامه بافته میشود بر آن پیچند ( آنندراج )، نورد جولاهگان و نورد.
یقال : هم علی منوال واحد، ایشان بر یک نوردند در خوی و جز آن ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) || جولاه ( ناظم الاطباء ) خودجولاه را نیز گویند ( از اقرب الموارد ) || سزاواری، یقال : منوالک ان تفعل کذا؛ ای ینبغی لک وحقک ( منتهی الارب ) ( ناظم الأطباء ) || وجه، نسق، اسلوب ( اقرب الموارد ) طرز، طور، طریقه و دستور و ترتیب نهاد و خوی ( ناظم الاطباء ).
لاادری علی ان منوال هو: ای علی ای وجه هو. افعل علی هذا المنوال: یعنی بر این روش و اسلوب ( از اقرب الموارد ) : هر طایفه بر حسب معتقد خود تقریر کردند هم برآن منوال بی تغییر و تصرف در قلم آورد ( رشیدی )، گرگ نیز هم بر این منوال فصلی بگفت ( کلیله و دمنه ).
کسوت عدل ملک با کسوت عدل عمر
در طراز دادورزی بر یکی منوال باشد (سوزنی)
سنگ و تیر بر منوال تگرگ بر ایشان ریزان کردند ( جهانگشای جوینی ) رجوع به منواع شود || قماش و بافتگی || نوردیدگی ( ناظم الاطباء ).
مطالب پیشنهادی
منوال یعنی چه ?