حتما برای شما هم پیش آمده است واژه جرثومه را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( جرثومه یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی جرثومه
مترادف و معادل واژه جرثومه:
- اصل
- جرثوم
- ریشه
- مایه
- انگل
- میکرب
- اقامتگاه
- سرچشمه
- هسته و منبع چیزی
- بن مایه
- بن
- خاک دور ریشه درخت
- خانه مورچه
/jorsume/
نقش: اسم اشتباه تایپی: [ve,li آوا: /jorsume/ جمع جرثومه: جَراثیم جرثومه در حل جدول: یاخته جرثومه به انگلیسی: root
(جُ ثُ مِ )=
۱ – اصل و بیخ هر چیز
۲ – ماده
۳ – تخم، ~ فساد مایة تباهی
۱- [مجاز] اصل و ریشۀ هرچیز بد
۲- [قدیمی] ریشۀ درخت
۳- [قدیمی] میکروب
معنی جرثومه در لغتنامه دهخدا
جرثومه [ ج ُ م َ ] ( ع اِ ) اصل و بن هر چیز ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ) جُرثوم ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( متن اللغة ) جُرثُمَة ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ج ، جَراثیم ( منتهی الارب ) ( متن اللغة ).
اصل. ریشه. تخمه : الحمداﷲ الذی انتخب امیرالمومنین من اهل تلک الملة التی علت غراسها و رست اساسها و استحکمت ارومتها و رسخت جرثومتها ( تاریخ بیهقی ص 299 )، ملوک آل سامان و اولاد و اخلاف ایشان را بدست آورد و آن خطه از ارومه و جرثومه ایشان خالی کرد ( ترجمه تاریخ یمینی ص 237 ) || خاک فراهم آمده در بیخ درخت ( آنندراج ) ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
|| کونه درخت ( مهذب الاسماء نسخه خطی ) || آنچه مورچگان از خاک فراهم کنند ( متن اللغة ) || خاکی که آن را باد برد در خانه مورچگان ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ).
|| جایگاه مور ( مهذب الاسماء ) قریه ٔنمل ( معجم البلدان ) || سرنای گلو ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) || خاکی که آن را باد برد ( از متن اللغة ) || مکان مرتفع که از خاک و گل جمع شده باشد ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) معنی اخیر مأخوذ است از این روایت «لمااراد ابن الزبیر بناء الکعبة کانت فی المسجد جراثیم »: ای اماکن مرتفعة مجتمعة من تراب و طین ای لم تکن ارض المسجد مستویة ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
جرثوم در لغتنامه دهخدا
جرثوم [ ج ُ ] ( ع اِ ) اصل هر چیز. جُرثومَة ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ) || اصل و نجیب و دارای اصل استوار ( ناظم الاطباء ). جرثوم [ ج ُ ]( اِخ ) خشنی بن ناشر یا ناشم صحابی است یا آن جرهم است ( منتهی الارب ) و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
جرثوم در لغتنامه معین
(جُ ) [ ع ] =
۱ – (اِ) اصل، ریشه
۲ – خاک اطراف ریشة درخت
۳ – خانة مورچه
۴ – میکروب ، انگل
۵ – (ص) اصیل ، نجیب ج جراثیم
معنی جراثیم در لغتنامه دهخدا
جراثیم [ ج َ ] ( ع اِ ) جرثومة به معنی اصل و بن هرچیز ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) رجوع به جرثومه شود.
فرهنگ معین:
(جَ ) [ ع . ] جِ جرثومه .
فرهنگ عمید:
= جرثومه
درود بر شما⚘⚘⚘
عالی بود ترجمه و معادلهایی که برای واژهی “جرثومه” ارائه دادید✅
به ویژه اینکه در پایان، امکان شنیدنِ تلفظ صحیح واژه را نیز قرار دادهاید.
دستمریزاد و آفرین بر شما و همهی خوبان💖
گویا هنگام امتیازدهی، به اشتباه “خیلی ضعیف” را به جای “عالی” کلیک کردم که امکانِ ویرایش را نیافتم؛ پوزش میطلبم⚘⚘⚘