حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « ملحد » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( ملحد یعنی چه ?).
معنی ملحد
مترادف و معادل واژه ملحد:
- فردی که منکر وجود خداوند است
- بت پرست
- بدآیین
- بددین
- بدکیش
- بدمذهب
- بی دیانت
- زندیق، کافر
- لامذهب
- مرتد
- مشرک
- هندو
- ایمان باخته
- منحرف
- شوریده راه
اشتباه تایپی: | lgpn |
آوا: | /molhed/ |
نقش: | صفت |
جمع ملحد: | ملحدین ملحدان ملحدون |
ملحد در حل جدول: | کافر |
ملحد به انگلیسی: | atheist atheistic |
(مُ حِ ) [ ع ] (اِفا ) کافر، بی دین
کافر، بی دین، منکر خداوند
معنی ملحد در لغتنامه دهخدا
ملحد [ م ُ ح ِ ] ( ع ص ) از راه حق برگردنده و فاسق و بیدین، از راه حق برگشته و فاسق و بیدین و کافر و بت پرست، طعنه زننده یا ستیهنده و جدل کننده در دین، ج ملحدون، ملاحدة ( از اقرب الموارد )، آنکه از دین بازگشته یا عدول کرده یا منحرف شده، آنکه در دین درآورده آنچه را که درآن نیست ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| آنکه در حرم از حد درگذرد || آنکه پاس فرمان نمی کند || آنکه با خدای شریک می گرداند || آنکه ستم می کند || آنکه غله را جهت گران فروختن نگاه می دارد، و رجوع به الحاد شود. || باطنی، که معانی ظاهر قرآن را نپذیرد و برای آن معنی باطن قائل باشد : اما درروزگار فترت و استیلای ملحدان اباداﷲ سنتهم خراب گشت. چنانکه ملحد گوید کار باطن دارد رافضی گوید کار تقیه دارد و علی همواره تقیه کرد.
آثار او بسیار است و یکی از آن جمله فتح ترشیز است که به یک نهضت صد ملحد جاحد را به دوزخ فرستاد. ( لباب الالباب چ نفیسی ص 50 ). و رجوع به ملاحده شود.
ملحد [ م ُ ح َ ] ( ع اِ ) شکاف در گور ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) شکاف مایلی که در عرض قبر یعنی پهلوی آن باشد ( از اقرب الموارد ) || ( ص ) گور لحددار ( ناظم الاطباء ).
فارغ نبوی ز جنگ ماهی هرگز
گاهی ملحدکشی و گاهی کافر (فرخی)
هرکه آموزد اصول دین تو گویی ملحد است
این سخن را باز بین تا در اجابت چیست پس (ناصرخسرو)
ملحدان را ظرافتی باشد
تو به دین ملحدی ظریف نه ای (کمال الدین اسماعیل)
مگر زین ملحدی باشد سفیهی
که چشم سَرْش کور و گوش دل کر (ناصرخسرو)
زآن طایفه اکنون هزار ملحد
وز لشکر تو پنج یک سواره (عثمان مختاری)
می خورد، شش تازند، غیبت کند لوطی بود
او مسلمان باشد و من ملحد از بهر خدا (سوزنی)
ملحد گرسنه در خانه خالی بر خوان
عقل باور نکندکز رمضان اندیشد (گلستان)
الحاد یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه الحاد:
- ارتداد
- بت پرستی
- بدآیینی
- بددینی
- بدکیشی
- بدمذهبی
- رجز
- رفض
- زندقه
- شرک
- کفر
/~elhAd/
الحاد در لغتنامه دهخدا
الحاد [ اِ ] ( ع مص ) از حد درگذشتن در حرم ( کعبه ) و میل کردن بظلم در آن، و رعایت نکردن و هتک حرمت آن و شریک قرار دادن بخدا یاشک کردن درباره خدا و بقولی ستم کردن در حرم و بقول دیگر احتکار طعام در آن، کژکاری خواستن و ستمکاری جستن، از حد درگذشتن در حرم و پاس فرمان نکردن یا شریک گردانیدن با خدای یا ستم کردن یا نگاه داشتن غله را جهت گران فروختن، میل کردن و شرک نمودن در حرم و غله نگه داشتن تا گران شود، و در حرم قتال کردن و ستم کردن.
اندر حرم قتال کردن: ان الذین کفروا و یصدون عن سبیل اﷲ و المسجد الحرام الذی جعلناه للناس سواء العاکف فیه والباد و من یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب الیم ( قرآن 25/22 )؛ یعنی ایشان که کافر شدند و برمی گردانند از راه خدای و از مسجد حرام، آنکه مردمان را کردیم آنرا و دادیم، یکسان است درآن شهری و دشتی مقیم و غریب، و هر که در آن کژکاری خواهد و جوید ستمکاری، بچشانیم او را عذاب سخت || لحد ساختن در گور، گور را لحد ساختن، لحد کردن || در لحد نهادن، کندن لحد برای مرده، کندن لحد || مایل شدن و برگردیدن، میل و عدول.
|| خصومت و جدال نمودن، مجادله کردن || از دین برگشتن، یقال : الحد فی دین اﷲ؛ یعنی منحرف شد از آن و عدول کرد، از دین حق برگشتن، بچسبیدن، ازحق، پیچیدن از حق، انحراف و میل و عدول از دین و جز آن، و طعن و بدگویی در آن، کفر وبدعت در دین، بت پرستی :
پیش یأجوجی که ظلمت خانه الحاد راست
دست و تیغ این سکندر سد اکبر ساختند (خاقانی)
بخبث نجله وفساد دخله و رجس اعتقاد و قبح الحاد موصوف و معروف بود، ماده فساد و الحاد و کفر و عناد در آن نواحی منحسم و منقطع گشت || عیب کردن کسی را و دروغ بربستن بر وی، پست شمردن کسی را و سخن نادرست گفتن درباره او || الحاد سهم، برخوردن تیر به یکی از دو طرف نشانه.
مطالب پیشنهادی
ملحد یعنی چه ?